مهدی شیرزاد
انسانها بعد از آنکه زندگی را در دورهی تاریخی استمرار میدهند، دارای خصوصیات تاریخی مختلفاند. فرهنگ و تاریخ را مطابق خواست شان و بر اساس تفکر و اندیشههای خاص نظم بخشیدند. جوامع، با فرهنگهای جداگانه بوجود آمدند. جریان زندگی در دورهی تاریخی با ارزشهای مورد احترام انسانها دوام پیدا مینمود. تمامی این پدیدههای تاریخی و فرهنگی در مناسبات اجتماعی شکل میگیرند و تا حدی زادهی محیط طبیعی نیز هستند. اکوسیستم و اقلیم میتواند در خلق ماندگارترین رسومهای بشری نقش داشته باشند؛ همچنان که در ساحهی جغرافیایی خاص زندگی انسانها دایمن تحت تأثیر دادههای مهم و حیاتی بخش محیطی است. بدین معنا که امور و فعالیت در راستای بدست آوردن قوت زندگی انسانها و فعال نگهداشتن چرخهی پویای زندگی لاجرم بستگی به عطوفت و ملایمت طبیعت دارد. نمیشود در زمستان سرد و سخت توقع داشت که از زمینهای منجمد شده غلات حاصل نمود. لذا اکوسیستم میتواند در هوشیاری و روند استفاده از طبیعت به نفع انسانها راهگشا باشد. با این حال مردم میتوانند با داشتن ارادهی کار، بر مبنی اصل رفع نیاز به انتظار ملایمت طبیعت بنشینند و از آمدن آن بهعنوان جدای از رکود استقبال نمایند. فرصت را غنیمت بشمارند و سعی در بدست آوردن حاصلات بکنند که در روزگار سخت آنانرا کمک کند. اقلیمهای متفاوت روحیه جمعی معطوف با همان محیط جغرافایی را برای انسانها عطیه میکند، این موضوع در بنیادهای فکتور جغرافیا و جامعه شناسی واضحن قابل تأمل است. رسومهای اجتماعی و سنتهای جمعی بهعنوان حاصل زندگی انسانها گهگاهی با در نظرداشت سایر عوامل ناشی از دادههای طبیعی و تغییرات اقلیمی میباشد.
منطقه جغرافیای حوزه هندوکش دارای اقلیم منحصر به خود دارد و چهار فصل متمایز را در پریود یک دوره از گردش زمین به نمایش میگذارد. این قسمت از شرق زمین از دورههای کهن مأوای آسایش و زندگی انسانها بوده است. انسانهای که در این محل زندگی داشتهاند لاجرم از خصوصیات اقلیمی آن مستفید و متأثیر میباشند. رسومهای با مبنی کاملن طبیعی و با قدامت بودن انسانها در ساختار زندگی متمدنانهی آنان در این وادیها میباشد. جشن نوروز متعالیترین یادگار این مردمان هست که از این خیطه، بهجریان رو به تکامل تاریخ بشر تا امروز به میراث مانده است. نوروز بنیاد طبیعی دارد و در فرایند تاریخی علاوه بر شالودههای طبیعی و سبز آن، محور فرهنگی وسیع را در منطقه بوجود آورد. جشن نوروز هویت دهنده بخشی از سرزمینهای شرق کره زمین است. نوروز با بنیاد سبز و شکوفا بخش آن، شکوه و عظمت فرهنگی را بر جبین متبارز میسازد که امروز در جهان از آن حوزهی بزرگ نوروز یاد میگردد. منطقهی بزرگ تمدنی و فرهنگی نوروز در گذشتههای تاریخ شان از جلال و اعتبار بینظیر برخوردار بود که امروز بر اساس ساختار جدید، به چندین کشور مستقل بخش شدهاند. این جغرافیا با عظمت فرهنگی که داشت در برهههای تاریخی ادیان و آئینهای مختلف را تجربه نموده است. از جمله دین زرتشتی و آئین بودایی هرکدام در دورههای مشخصی از تاریخ این سرزمین ترویج و توسعه یافته و به جشن بزرگ نوروز با ریشهی طبیعی آن رنگ و تأییدات فکری و اندیشهیی داشته است. اما نمیتوان با رویکرد عقدهمندانهی تاریخی به نوروز از دریچهی مجوسی و یا بودایی نگاه کرد.
در شرق زمین ادیان و فرهنگهای رایج بوده و انسانها در درون آن هویت داشتند. یکی از این تمدنهای شرقی که از فرهنگ پربار و دارای ارزشهای قابل احترام در آن دوره بود، مدنیت اوسطایی با آئین زرتشتیگری بود. زرتشتی در میان ادیان، جزء ادیان غیر آسمانی محسوب میگردد و با بعضی تحلیلهای اندیشه محورانه در جمع ادیان دوگرانه است. دین زرتشتی که از سرزمین بلخ باستان ظهور پیدا میکند مدیون فرد انسانیتگرأ و خیر خواهی بنام اسپنتامینو است. روایتهای تاریخ نشان میدهند که بنیانگذار دین زرتشتی در حدود قرن هفتم پیش از میلاد در سرزمین بلخ باستان، آنروز که از زمرهی معمورترین مناطق در شرق عالم بود زاده شده است. این فرزانهی تاریخ و فرهنگ توانست ارزشهای نوین و تا آن روز بی مانند را شالوده سازی نمود. تاریخ جدید و فرهنگ زرتشتی به سرعت پیروان زیاد را کمایی کرد و به آئین و اندیشه مسلط در این خیطه تبدیل گردید. انسانها بر بنیاد اصول و ارزشهای زرتشتی، در این سرزمین قادر گردیدند تا نظام منظم برای تنظیم امور زندگی جامعهی انسانی بوجود آوردند.
تغییرات طبیعی و متأثیر از حرکت انتقالی کره زمین بنیاد طبیعی این پدیدهی فرهنگی است که از درون فرهنگ و تمدن در حوزه هندوکش زاده شد. آغاز سال را نخستین روز و نوروز نامیدند که آن روز دقیقا بر اساس گردش زمین روی محور تقریبن بیضوی بدور آفتاب، به نقطهی میرسد که شب و روز مساوی میباشد. این روز را معیار و نقطهی آغاز در نظر گرفته و سال را بر این مبنی و بنیاد طبیعی آن تقسیمات نمودند. پیمودن فاصلهی که کره زمین روی محور بیضوی در یک دور طی میکند و دوباره بههمان نقطهی اولی بر میگردد، بهنام سال معرفی شد و از نظم کاملن طبیعی و جذاب و قابل قبول برخوردار است. سراسر این سال از اصول گردش انتقالی زمین پیروی میکند و تغییرات که بهصورت طبیعی بر نیم کره شمالی زمین وارد میگردد در تمامی جشنها و مراسمها در جریان سال آشکار است. انقلاب سرطان که آغاز تابستان نیم کره شمالی میباشد، همچنان نیمه شدن سال خورشیدی و فرا رسیدن جشن مهرگان و برابر شدن دوباره شب و روز در اول ماه میزان که نام این ماه نیز مصداق عینی آن است؛ انقلاب جدی و آغاز زمستان نیم کره شمالی زمین همه از اصول و بنیادهای طبیعی پیروی میکند که در دستآورد این تمدن دیده میشود. لذا جشن نوروز در میان خیلی از جشنهای تمدن انسانها از خصوصیت طبیعی – فرهنگی حاکی است. داشتن فصل بهار متناسب با بهار طبیعت همین مناطق، تابستان و خزان و زمستان نیز همه نشان دهنده شاخصهای طبیعی سال خورشیدیست. درک انسانها از این چهار فصل و تنظیم و پیشبرد امور زندگی و کسب معیشتها برای امتداد زندگی خیلی مهم و حیاتی میباشد که از درون این پدیدهی تمدنی حاصل گردیده و سالیان متمادی در خدمت مردم بوده است. فرایند تکاملی این پدیده در زمان امیر اسماعیل سامانی که اول حمل را بهعنوان نوروز و شروع سال خورشیدی قرار داد کشیده میشود. همچنان، در دوران ملکشاه سلجوقی توسط عمر خیام، روز اول حمل، (نوروز) و آغاز سال هجری خورشیدی سبب بوجود آمدن تقویم خورشیدی میگردد.
نوروز را بهطبیعت و تمامی انسانها شادباش میگویم.