محمدنسیم نظری
دیروز(دوشنبه، ۲۵ حوت) زلمی خلیلزاد نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور صلح افغانستان در نشستهای جداگانه با رییسجمهور و عبدالله عبدلله روی روند جاری صلح در افغانستان گفتوگو نموده است. دفتر سخنگوی ریاستجمهوری در یک اعلامیهای دیدار رییسجمهور و زلمی خلیلزاد را تأیید کرده و گفته است که این دیدار بهمنظور تسریع روند صلح و اقدامات بعدی در این روند برگزار شده است. شواری عالی مصالحهی ملی نیز در اعلامیهای افزوده است که زلمی خلیلزاد در مورد نشستهای پیشرو در مسکو و استانبول به عبدالله عبدالله رییس شواری عالی مصالحهی ملی و معاونان او در کاخ سپیدار توضیح داده و بر تقویت اجماع ملی تأکید نموده است. این در حالیست که قرار است در بیستوهشتم حوت، مسکو میزبان نشست بزرگی بهمنظور ایجاد اجماع منطقهای و بینالمللی در مورد صلح افغانستان باشد. در این نشست عبدالله عبدالله،حامد کرزی، کریم خلیلی، عبدالرشید دوستم، میر رحمان رحمانی رییس ولسی جرگه و یک نماینده از حزب اسلامی دعوت شده است. همچنین بنابه گزارشهای مطبوعاتی، تعدادی از اعضای هیئت مذاکرهکننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان بهشمول محمد معصوم استانکزی رییس این هیئت نیز در این نشست حضور خواهند داشت. از سوی دیگر؛ گروه طالبان اعزام هیئت در مسکو را تایید کردند، که این هیئت (۵ تا ۱۰ نفری) را عبدالغنی برادر رییس دفتر سیاسی این گروه در قطر رهبری خواهد نمود.
با این وجود و با توجه به عجله ایالات متحده آمریکا مبنی بر خاتمه دادن جنگ افغانستان و پیام واضح سرگیلاوروف، وزیر خارجه روسیه در مورد پایان جنگ در افغانستان، بهنظر میرسد که سطح و قاعده گفتوگوهای صلح هنوز بهشکل وسیع ایجاد نگردیده است.
۱-گفتوگوهای صلح که اکنون از دوحه به مسکو و استانبول، تغییر مسیر داده است؛ بهنظر میرسد که دوحه بازیچهای بیش برای سران کشورهای تصمیم گیرنده در مورد صلح افغانستان نبوده است. هیئتهای مذاکرهکننده در دوحه بهشمول طالبان، با بنبست کلان روبر گردیدند. تا کنون این هیئتها نتوانستهاند برنامهی مذاکراتی شانرا نهایی ساخته و روی موارد اصلی تمرکز نمایند. طالبان زودتر از هیئت دولت افغانستان این نشستها (مذاکرات دوحه) را ترک کردند و بهدنبال اجماع منطقهای در مورد صلح افغانستان رفتند. اما هیئت دولت افغانستان تا کنون در دوحه سرگردان مذاکراتاند که هیچ نتیجهای ملموس و قابل ملاحظهای در پی نداشته و صرفن به تشریفات اکتفا شده است. از این حیث، طالبان بنابه معلومات استخباراتی و کانالهای امنیتی شان، یک قدم جلوتر از دولت افغانستان گام برداشتنه و به این نشستها اهتمام نکردند.
۲- گفتگوهای صلح که اکنون پای کشورهای ذیدخل و قدرتمند (آمریکا، روسیه، چین) را در این پروسه کشانده است، تا کنون با هالهای از ابهام و تردید دنبال میشود. کارشناسان امور سیاسی و بینالمللی در مصاحبهها و گفتمانهای خبری شان همیشه از نبود اجماع سیاسی ملی، منطقهای و بینالمللی در خصوص صلح افغانستان یاد نموده و آنرا مایه نگرانی عنوان میکنند. هرچند بر اساس گزارشها، آمریکا، روسیه و چین سه ابر قدرت نظامی و سیاسی، روی حل معضل افغانستان حداقل در نشستهای تشریفاتی و سیاسی شان بهتوافق رسیدهاند، اما نگرانیها از عدم حضور برخی قدرتمندان منطقهای چون ایران و کشورهای عربی نیز وجود دارد.
۳- اجماع منطقهای در مورد پروسهی صلح هنوز با مشکلات و چالشهای فراوانی روبروست. ایران کشور نزدیک و هم سرحد با افغانستان تا کنون در نشست های مهم و سرنوشتساز صلح حضور نداشته و بیشتر در حاشیهای گفتگوها قرار گرفته است. (دوشنبه، ۲۵ حوت) سخنگوی وزارت خارجه ایران در یک نشست خبری تأکید کرد که از آنان در نشست مسکو دعوت شده است، اما مقامات عالی رتبه دولت تا کنون تصمیم در این مورد را نهایی نساخته و مشوره در این زمنیه ادامه دارد. این در حالی است که ایران بارها از حضور پرنگ آمریکا در گفتگوهای صلح افغانستان انتقاد نموده و آنرا مانعی برای اجماع منطقهای در مورد صلح افغانستان عنوان کردند. ایران همیشه تأکید کرده است که در نشست که آمریکاییها آنرا مدیریت و رهبری نماید، شرکت نمیکنند.
۴-اجماع داخلی؛ متاسفانه اجماع داخلی کم رنگتر از اجماع منطقهای در مورد صلح افغانستان وجود دارد. رییسجمهور غنی، بنابه بهدلایل مختلف، از نظام جمهوری اسلامی افغانستان بهعنوان چترکلان سیاسی برای همگان در بدنهی ساختارهای تصمیمگیری حمایت میکند. او در نشستهای مختلف با رهبران کشورهای تصمیمگیرنده و مهم و همچنین نشستهای داخلی با اقشار مختلف مردمی، بر نقش موثر حکومت افغانستان در نشستهای صلح تأکید کرده است. از سوی هم عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی که مسوولیت مستقیم گفتوگوهای صلح را بر اساس توافق سیاسی به عهده دارد، تاکنون موضع نرمتری نسبت به رییسجمهور در قبال صلح داشته و تلاش کرده است تا جناحهای مختلف سیاسی را در این پروسه شریک سازد. اما چهرهها و جریانهای سیاسی، تا کنون نتوانستهاند بهصورت واحد در یک صف مشخص قرار گیرند، برخی بهدنبال رییسجمهور و امتیازت موجود در حکومتاند و برخی دیگر منتقدان سرسخت حکومت کنونی و خواستار آمدن صلح و ساختارهای بعدیاند.
این وضعیت هرچه باشد، حداقل در عمل بهنفع جبهه موسوم به جمهوریت نیست، طالبان در طول این مدت (یکونیم سال گفتوگوهای صلح) از نبود اجماع داخلی در افغانستان سود فروان برده است. نبود قوت واحد در برابر طالبان، آنانرا برای چانهزنی در سطح منطقهای و بینالمللی قدرتمند ساخته و حکومت افغانستان را بهحاشیه کشانده است. با تمام این وجود و با توجه به اجماع نسبی بینالمللی در مورد صلح، بهنظر میرسد که گفتوگوهای صلح به مراحل حساس خویش نزدیک شده و نشستهای پیشرو (مسکو، استانبول) نشستهای مهم و سرنوشتسازی در مورد صلح افغانسان خواهد بود. اما نباید فراموش کرد که گرههای کوری تا کنون در این گفتوگوها وجود داشته و به راحتی نمیتوان از آنها عبور و نادیده گرفت.