محمدنسیم نظری
جوبایدن رییسجمهور منتخب آمریکا قرار است بهروز (چهار شنبه، ۲۰ جنوری)، مراسم تحلیف ریاستجمهوری را در کاخ سفید ادا نموده و رسمن بهحیث رییس جمهور ایالات متحدهی آمریکا، یکی از پرقدرتترین کشورهای جهان انتخاب شود.
جوبایدن با حمایت حزب دموکرات آمریکا به این سمت رسیده است، بایدن در حالی متصدی بزرگترین کشورهای تأثیر گذار در سطح جهان و از مدعیان اصلی نظم جهانی میشود که قبل از او دونالد ترامپ بهباور برخی از کارشناسان امور سیاسی و بین المللی یکی از بیثباتترین رییسجمهوری بود که ایالات متحده آمریکا در طول حیات سیاسی خویش تجربه نموده است.
ترامپ در دوران ریاست جمهوری چهار سالهاش، طرحهای گوناگونی را به منصهی اجرا در آورد، خروج از توافقنامهی برجام گرفته تا گفتگو با طالبان در افغانستان، این همه در دوران چهار سال ریاست جمهوری او رقم خورد. ترامپ در اولین سال ریاستجمهوری خود بر اساس پیشنهاد جمیز متیس وزیر دفاع، مک مستر مشاور امنیت ملی و جوزف دانفورد، رییس ستاد مشترک ارتش، استراتژی جنوب آسیا را ساخت و در آن بهنقش آمریکا در منقطه و ختم خشونتها در افغانستان تأکید کرد. این استراتژی روشن ساخت که ایالات متحدهی امریکا یک سهم بزرگ در عدم برگشت افغانستان به لانهی ترویستی در سطح منطقه و جهان دارد.
در این استراتژی، موارد چون: فشار لازم وکافی نظامی علیه شورشیان طالب، مشوره با نیروهای امنیتی افغانستان در زمینههای نظامی و امنیتی، ایجاد روابط عمیق دیپلماتیک در منطقه و تلاش برای ختم روابط طالبان با پاکستان، بهعنوان گزینههای مناسب برای حاضر ساختن طالبان در گفتگوهای صلح و ختم خشونتها در افغانستان پیشنهاد شده بود.
بر اساس این مبنا، رویکرد چند وجهی که آمریکا در قبال افغانستان در سطح منطقه و جهان روی دست گرفته بود، ترامپ را ودار کرد که در سپتامبر ۲۰۱۸ از طریق زلمی خلیلزاد با طالبان وارد مذاکره مستقیم شده و در فبروری ۲۰۲۰ با این گروه به یک توافق سیاسی دست یابد. در این توافق چهار عنصر اساسی تأکید شده بود: تعهد طالبان مبنی بر قطع ارتباط با گروههای ترویستی چون داعش و القاعده، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، آغاز گفتگوهای بینالافغانی و اعلام آتش بس وکاهش قابل ملاحظهای خشونتها در افغانستان.
پس از توافق طالبان با ایالات متحده آمریکا، بر اساس جدول زمانی، مقامات آمریکایی بالای دولت افغانستان فشار وارد کرد تا زندانیان این گروه را آزاد نماید. آزادی زندانیان طالبان بر اساس گفتههای حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان یک اشتباه تاکتیکی و استراتژیک بود که هرگز جبران نمیشود؛ زیرا اکثر از کسانی که از زندانها رها شدند دوباره در صفوف طالبان پیوسته و علیه نیروهای امینتی افغانستان وارد درگیری شدند.
این حالی بود که ترامپ در مدت باقی مانده از زمان خروج نیروهای آمریکایی، دستور به خروج زود هنگام از افغانستان را صادر نمود، ترامپ بر خلاف مشورههای مقامات نظامی و امنیتی کشور، تعداد قابل ملاحظهای از سربازان آمریکایی را از افغانستان خارج ساخت. او از پروسهی صلح افغانستان بهعنوان برگ برنده در رقابتهای انتخاباتی و سیاسیاش استفاده نموده و به اعمال نمادین در زمینه صلح افغانستان دست زد.
رفتارهای سبکسرانه و فاقد خرد سیاسی ترامپ، باعث تضعیف روحیه همگرایی میان هیئتهای مذاکره کننده از یک سو و تضعیف خطوط مقدم نبرد در افغانستان از طرف دیگر گردید. نیروهای نظامی در حالی نبرد با طالبان تصور داشتند که بهزودی بر اساس گفتههای ترامپ و دستگاه وزارت خارجهاش، صلح در افغانستان برقرار میگردد و نیازی به جدیت و استراتژیسازی نیست؛ حال آنکه این تصور از بنیاد ویران بود. در زمانی که هیئتهای مذاکره کننده در دوحهی قطر روی کار شیوهی مذاکرات بحث میکردند، میدانهای نبرد در افغانستان میان طالبان و نیروهای دولتی بهشدت گرم بود و روزانه صدها تن از دو طرف در این درگیریها کشته و زخمی میشدند.
ترامپ برخلاف استراتژی تعریف شدهاش در آسیای جنوبی، به تمام ارزشها و دستاوردهای افغانستان پشت نموده و حتی از سربازانش در افغانستان خواست که هرچه زودتر این کشور را ترک گفته و به خانه برگردند. این سیاست غیر مترقبه و فاقد پیش بینیهای لازم، زمینه را برای ورود مباحث اصلی در میز گفتگوهای صلح میان طالبان و نمایندگان دولت افغانستان برای مدتی با چالش روبرو ساخت.
با این وجود؛ اکنون توپ در زمین بایدن بهحیث رییسجمهور بزرگترین کشور حمایت کننده از افغانستان در سطوح مختلف میباشد. با آمدن بایدن میتواند خیلی از سیاستهای نادرست ترامپ لغو و یا حتیالامکان اصلاح شود؛ اما میراث ترامپ برای بایدن در دو حوزهی کلان در افغانستان میتواند بحث برانگیز و جدی باشد:
۱-ایالات متحدهی آمریکا بهعنوان حامی دموکراسی در افغانستان که با این شعار نیز وارد این کشور گردیده است؛ اکنون و پس از زعامت نابخردانهی ترامپ، دموکراسی در سطوح و ابعاد مختلف خویش در افغانستان با تردید و ابهامهای جدی روبرست. تیم بایدن باید نشان دهد که در قبال سیاستهای عاقلانه و خردمندانه در افغانستان متعهد است. اگر بایدن به سیاست دموکراسیزدایی که در دوران ترامپ در افغانستان و در حین گفتگوهای صلح با طالبان را اصلاح کند، میتواند از دستارودهای مهم دولت و مردم افغانستان در زمینههای حقوق بشری و حقوق زنان در ابعاد و گسترههای مختلف حمایت و حفاظت نماید.
۲- دستاوردهای که دولت افغانستان و حامیان بینالمللیاش مخصوصن ایالات متحدهی آمریکا در زمینههای نظامی و امنیتی در افغانستان داشته/ دارند، اکنون پس از سیاستهای ترامپ دستخوش تغییر و دگرگونی جدی است. سیاستهای نظام در هر کشوری بر اساس منافع ملی و ارزشهای نمادین آن کشور تعریف و توصیف میگردد. در دوران ترامپ افغانستان نه تنها بهعنوان یک کشور تسهیل کننده سیاستهای کلان ایالات متحدهی آمریکا در منطقه، بلکه بهعنوان زخم ناسور و غیر قابل درمان تلقی میشد که خروج و فرار از آن تنها گزینهی ممکن تصور میگردد. اگر جوبایدن بتواند سیاست نظامی مبتنی بر ارزشمداری و منافع مشترک را میان دو کشور تأمین نموده و در بازیهای سیاسی از آن کار بگیرد، بهصورت حتم میتوان گفت که افغانستان دیگر نهتنها یک معضل برای جامعهی بینالمللی نخواهد بود بلکه خود بخشی از راهحل در منازعات بینالمللی و مناسبات سیاسی تلقی میگردد.
با این وجود، تعریف بایدن از سیاست افغانستان کاری بسی دشوار و اساسی است؛ بدین صورت تعریف دقیق سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان یکی از مهمترین و اصلیترین مباحث بایدن پس از احزار کرسی ریاست جمهوری و ترکیب کابینه خواهد بود. اگر بایدن تعریف آمریکا را از گفتگوهای صلح افغانستان و طالبان در دوحهی قطر، ارزشها و دستاوردهای دو دههی پسین حمایتهای جهانی از روند صلح در چوکات ارزشهای ملی و قانون اساسی و کاهش خشونتهای موجود در افغانستان را بهصورت همه جانبه تحلیل و توصیف نماید، بدون شک سیاسیت خارجی آن کشور در افغانستان منطقیتر و مبتنی بر ارزشهای مشترک و منافع کلان دو طرف و همسویی بیشتر تعریف خواهد شد.