نابرابری و شکاف ترسناک طبقاتی در افغانستان

Spread the love

مهدی شیرزاد

نابرابری‌های اجتماعی در زندگی انسان‌ها ظاهرن طبیعی به‌نظر می‌رسد، اما این موضوع بیشتر ناشی از ساختارها و ایجاد فرصت‌ها است، تا منشأ طبیعی. در دنیای جدید و نظام‌های جدید در کنار این‌که فردیت افراد نقش بارز در خلق و از بین بردن نابرابری‌ها دارد، زمینه‌ساز اصلی نابرابری‌ها در جامعه، سازمان‌های مدیریتی آن است. زیرا نظام‌ها هستند که برای افراد فرصت ایجاد می‌کند تا آنان رشد و توسعه نمایند و نیز همین نظام‌ها هستند که فرصت‌ها را از مردم می‌گیرند و سبب نابرابری‌های شگفت انگیز اجتماعی می‌شوند. ساختارهای متعادل در یک جامعه مهیا کننده‌ی فضای برابر برای زندگی افراد است. در چنین ساختار، نقش نهاد دولت به‌عنوان مدیران برنامه‌ریز و تعبیه کننده‌ی امکانات رفاهی در جامعه خیلی ارزنده و قابل ملاحظه است. جوامع می‌توانند به سوی رفاه گام‌های اساسی بردارند که از میان بردن نابرابری‌ها و توزیع برابر امکانات در جهت آماده نمودن زمینه‌های رفاهی مردمانش، از جانب دولت به‌حیث هدف جدی مورد نظر باشد. نظام‌های که با نگاه خودی و بیگانه و تعصب آلود در برابر شهروندان قرار دارند هرگز قادر به ساختن بنیادهای توسعه همگانی در جامعه نخواهد شد. لذا در دنیای مدرن امروزی چشم انداز توسعه و ترقی و از میان بردن نابرابری‌های غیر انسانی در جامعه از طرف دولت‌ها ترسیم می‌گردد و چارچوب متعادل نهاد سیاست و تصمیم‌گیری می‌تواند شکاف‌های طبقاتی نابرابر را در جامعه کاهش دهد.

افغانستان در نُزده سال گذشته فرصت‌های فراوان بدست آورد. تغییرات اساسی و بنیادین در نهاد دولت، بوجود آمدن روحیه جمعی جدید در قبال حکومت و دولت‌داری با مدل دموکراسی، ارتباطات گسترده با کشورهای جهان و به‌خصوص دنیای متجدد غرب. کمک‌های سرسام آور و بی پیشینه جامعه جهانی، ایجاد امید برای زندگی در افغانستان و تقویت نیروی بشری از در های مکاتب و دانشگاه‌ها، همه فرصت عظیم بود که در اختیار افغانستان قرار گرفت. به میان آمدن فضای امن در دهه گذشته زمینه‌ساز خیلی از پیشرفت‌ها در کشور شد. سرمایه‌گذاران زیادی علاقه گرفتند تا در افغانستان سرمایه گذاری نمایند. کار و اشتغال‌زایی‌ها در سراسر کشور رونق یافت. امید در زندگی مردم پیدا شد و تلاش برای بهبود زندگی در افغانستان بزرگ‌ترین دغدغه مردم را شکل می‌داد. مردم خود جوش و با داریت خود شان تلاش می‌کردند کار و شغلی را سر و سامان ببخشند و در رشد کشور سهم داشته باشند. دقیقن در مقابل پیدایش این روی‌کرد مثبت مردم در تمام مناطق کشور، دولت وقت، کار اساسی و حمایت‌های آن‌چنانی که شایسته رفاه مردم باشد نکرد. فرصت‌های بی‌شماری در دست مدیران ارشد و تصمیم گیرندگان اصلی این سرزمین بود اما در راستایی توسعه همه جانبه کشور کاری صورت نگرفت. بلکه از فرصت‌ها استفاده‌های سؤ شده و در فضای کاملن خویش خوری‌های سیستماتیک، سبب گردیدند تا نا برابری‌ها را در کشور بیشتر از پیش پایه‌گذاری نمایند. گزارش اخیر وزارت اقتصاد، از رفاه عامه در افغانستان شاهد اصلی این همه نابرابری هاست. گستردگی نابرابری و عمق این مسأله آن‌قدر در افغانستان قوی است که به‌صورت بسیار آشکار در چهره زندگی این مردمان مشاهده می‌شود. عده‌ای اندک و انگشت شمار هستند که کمبودی را در زندگی اصلن نمی‌شناسند. اساسن نمی‌دانند کمبودی امکانات چیست؟ تفریح این تیپ مردمان ساحل‌ها با ریگ‌ستان‌های گرم سیدنی، کوه پایه‌های سر به فلک کشیده پر از برف سویزرلند، سواحل آرام و مملو از امکانات دوبی، هوتل‌های گران‌قیمت سنگاپور، تفریح در پارک طبیعی وانکوور، سفر های پر زرق و برق و مشحون از تفنن مکه و مدینه و کسب لقب حاجی شکل می دهند. اما ۹۸ درصد از مردمان این ملک اصلن نمی‌دانند امکانات چیست؟ امکانات رفاهی زندگی را در لقمه نان خشک و سرپناه محقرانه جستجو می‌کنند. فکر می‌کنند زندگی همین است که از صبح تا غروب جان بکنیم و آخر روز صد افغانی را بدست بیاوریم و از آن پول چند قرص نان بگیریم. حتی بدست آوردن  همین صد افغانی هم همه روزه نیست، شاید هفته سه روز شاید هم هفته دو یا چهار روز؟! درصدی قابل ملاحظه‌ای در این کشور زندگی می‌کنند که اساسن سرپناهی ندارند و حتی در این زمین خدا، جای پای ندارند که لحظه با اختیار و اطمئنان خویش بر روی آن ایستاده شوند. داشتن یک سرپناه برای خیلی از مردم آرزوی بهشت‌گونه هست که صرف با خود دارند. هستند خانواده‌های زیادی در شهر کابل که اصلن بچه‌های شان نمی‌دانند طعم گوشت گوسفند یا گوشت گاو چگونه است؟ شکم این‌ها جز کچالو و نان خشک با چیزی دیگری آشنا نیستند. نمی‌دانند میوه‌های زیادی در طبیعت وجود دارد، فکر می‌کنند همین سیب خراب شده میدان وردک که قیمت هفت کیلویش گاهی از قیمت کچالو پاینتر است اول و آخر از میوه‌های روی زمین است. لباس نو و مطابق میل شان آرزوی دست نیافتنی شده و تقریبن به‌خود تلقین کرده‌اند لباس‌های لیلامی خوب‌ترین استایل و به‌ترین لباسی است که نجات بخش سرما و گرما می‌باشد. عده عظیم از مردم در همین کابل زندگی می‌کنند، اساسن نمی‌دانند پارک چیست؟ تفریح چیست؟ بلد نیستند تکسی‌های راه سخی از کجا می روند و کرایه شان چقدر است؟ برای خیلی از بچه‌ها در خانواده‌های زیادی هم در شهر کابل و هم در سایر نقاط افغانستان داشتن یک وعده غذای که در آن کچالو و کمی گوشت مرغ همراه باشد جشن بیاد ماندنی خواهد بود.

این‌ها واقعیت‌های عینی و حال حاضر زندگی اکثر مردمان این سرزمین است. آیا این سرنوشت است که به گفته والی قندز خواست و اراده‌ی خداست؟ یا نه دست بشر و انسان‌های هم‌نوع اینان نیز دخیل در ایجاد این اوضاع است؟ توزیع نابرابر و غیر منصفانه‌ی امکانات ملی در سطح کشور و ایجاد شبکه‌های مافیایی در قالب بازار آزاد زمینه ساز اصلی این همه نابرابری‌های نابود کننده در کشور است. وقتی یک ولایت میزان بی‌کاری شان ۵۰٫۴ درصد و ولایت دیگر ۵ درصد باشد به یقین گفته می‌توانیم که این اراده‌ی خدا نیست؛ بلکه دست بشر است که این‌گونه ظلم بر هم نوع خویش روا می‌دارد. امکانات رفاه عامه در افغانستان منحصر به دولت است و توزیع عادلانه‌ی آن نیز یکی از مسؤلیت‌های اساسی دولت است. تا حال چنین فرصت‌های از جانب دولت نه‌تنها ایجاد نشده بلکه تا حدودی نیز تلاش صورت گرفته است که مردمان این سرزمین را از خیلی فرصت‌ها محروم سازند. ظرفیت‌های فراوان در هر منطقه و در میان تمامی ملت افغانستان موجود است، تقاضای جدی مردم از دولت وحدت ملی این است که در مسیر سنت شده حکومت‌های قبلی نرود و در توزیع امکانات ملی در راستای رفاه همگانی عادلانه عمل نماید؛ تا شکاف‌های رنج‌آور و تباه کننده اقتصادی در میان شهروندان این کشور به حد اقل تنزل پیدا کند.

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *