مبارزات پیچیده‌ی درون‌ساختاری و اوضاع کنونی (۱)

Spread the love

عبدالخالق آزاد

پیش از ورود گرایشات مدرنیته، ساختار جامعه‌ی بسته و سنتی افغانستان توسط نیروهای سنتی و ساختار مرتبط با آن تعریف و مدیریت می گردید. شاخصه‌ی اساسی آن ساختار، مخالفت شدید و جدی با جریانات نوگرا، حفظ اوضاع موجود و تقابل با هر ابزار ممکن برای دسترسی به موقعیت برتر در عرصه‌ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در درون بود.

تنوع قومی، زبانی، فرهنگی و جغرافیای زیستی مملو از عوارض فزیکی، آن ساختارها را به شدت زیرفشار گرایشات آن‌گونه تنوعات قرار داده و ارزش‌گذاری به آن‌را به یک‌نوع باور مذهبی تبدیل کرده بود. ورود جرقه‌های مدرنیزم به آن دشواری‌ها بیش‌تر از پیش دامن زد.

ساختار سنتی علاوه بر درگیری درونی، جبهه‌ی دیگری را در دفاع از مرزهایش در برون باز کرد. نیروهای نو که هسته‌ی ساختار آینده را نمایندگی می‌کردند، بنا به ضعف و ناملایمات دوران آغاز تولد، به شدت زیر فشار قرار گرفتند. نطفه‌گذاری این نیروها که برای اولین‌بار در بطن نظام سنتی و در بالا انعقاد یافته بود، بنا به خصلت محیطی، در همان اوایل با مشکل ورود، درون قاعده‌ی هرم اجتماعی دچار گردید.

عدم پایه‌ی ضعیف اجتماعی و بی‌خبری قاعده از شکل‌گیری پدیده‌ی نوظهور در بالا، امکانات خنثاسازی آن‌را در نطفه برای ساختار حاکم نهایت آسان و بی‌دردسر می‌ساخت. سطح پایین آگاهی اجتماعی، امکانات دسترسی به ایده و ذهنیت عوام را فقط برای سران ساختار سنتی مساعد می‌کرد. هیچ نوع پل ارتباطی برای نفوذ به قاعده‌ی هرم و رساندن پیام برای نوگرایان وجود نداشت.

موقعیت فزیکی نطفه‌های نوگرا، برای ساختار حاکم کاملاً مشخص و قابل دسترس بود. عدم تجربه و نبود ابزار آگاهی‌بخش در سطح وسیع، کانون تفکر نوگرایی را در یک سطح و فضای نهایت محدود محصور کرده بود. ذوق شکستن قفس برای پیام‌آوران نو در اولویت قرار داشت. تدارک زمان‌گیر برای تهیه‌ی ابزار غرض شکستن بنیادی ساختار حاکم در اذهان کودکانه‌ی این عصر نو وارد نمی‌گنجید. تهیه‌ی ابزار مناسب هم چندان قابل دقت نبود.

تحلیل و بررسی وسعت پایه‌های اجتماعی ساختار حاکم و توانمندی آن در حفظ جایگاه به‌دست آورده برای این عنصر تازه‌وارد چندان ارزش خاص نداشت. هدف حذف فزیکی رهبری ساختار حاکم و آن هم با هر ابزار ممکن با شعار هر چه زودتر بهتر، برنامه‌ی اصلی نوگرایان را تشکیل می‌داد.

این حرکت عجولانه که هیچگاه توسط پایه‌های اجتماعی حمایه نمی‌گردید، قریب به نیم‌قرن در حوزه‌ی ترور مصروف گردیده و عصبیت برای حذف فزیکی خود را درون ساختار حاکم هزینه کرد. توسل به ابزار خشونت که پیش از این برای حذف همدیگر درون ساختار حاکم معمول و یک امر عام تلقی می‌گردید، این بار جهت دیگر را متوجه گردیده و به شکار اهداف جدید همت گماشت. ساختار حاکم که تجربه‌ی پیر کهن‌سال و سربرافراشته از بستر خشونت‌بار تاریخی را تمثیل می‌کرد، تا توانست به حذف کودکان نووارد، بدون آن‌که به تربیه و یا تعامل با آنان اندیشیده باشد، آستین را بالا زده و به دِرو این بذر نوسرکشیده اقدام کرد.

شکاف‌های اجتماعی که پیش از آن هم نهایت گسترده و وسیع بود، پس از آن به مسیر صعب و دشوار دیگر رویارو گردیده، سطح وسعت و میزان گستردگی آن از راس تا پایه‌ی هرم توسعه یافت. در نتیجه ساختار اجتماعی در این رویارویی نو و کهنه درگیر یک‌نوع مبارزه وحشت ناک درونی گردیده و راه را برای ورود عنصر برونی، بنا به اوج نابسامانی درونی فراهم ساخت. عنصر برونی که دانش مورد نیاز، امکانات مادی و تجربه‌ی تاریخی از مدیریت این‌گونه ناهنجاری‌های اجتماعی را درون دیگر اجتماعات بشری با خود داشت، با دست پر وارد میدان یارگیری گردیده و بر مبنای نیازمندی غرض دسترسی به منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت‌اش مهره‌ها را سمت‌وسو داده و به مدیریت آن آغاز به کار کرد. دیگر مهار اداره‌ی امور از دستان ضعیف ساختارهای فرتوت و یا نیروهای نوظهور و کودکان بی‌خبر از دنیای پیچیده‌ی عصر حاضر خارج و زیر اتوریته‌ی مدیران و برنامه‌ریزان قوی‌پنجه‌ی خارجی قرار گرفتند.

دست‌های بیرونی برای دسترسی به اهدافش برای تربیه و آموزش نیروهای سنتی و کهن‌سال و یاران نوظهورش در ماورای مرزهای کشوری‌اش کانون‌های پرورشی هفت‌گانه و هشت‌گانه و چندگانه را از قُم تا مسکو، از ریاض تا اسلام‌آباد و از پکن تا واشنگتن عیار و سپس برای حذف مهره‌های ناکارا به تراشیدن شاه‌مهره‌ها اقدام و در نهایت کار را به دشواری بیشتر توسعه داده با یک دست علم حمایه از حقوق بشر و در دست دیگر با پیام ترور و انتحار و توسل به سبعیت و خشونت بی‌نظیر در تاریخ وارد میدان گردیده و هر دو ساختار را به تبعیت از خود وادار و با بدست‌گیری مهار آن، سرانجام اوضاع را به آن‌چنان آشفتگی و دورنمای سیاه مواجه ساخته که هر دو مهره‌ی به دام‌افتاده (رهبران هر دو ساختار) جز مهره‌های شطرنج در بساط بازی‌گران کارکشته، ارزش دیگری نداشته و جز دست و پا زدن در چنگال قدرتمند صیاد راهی برون‌رفت را با دستان خودشان مسدود و قفل زده‌اند.

ادامه دارد…

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *