محمدنسیم نظری
گفتوگوهای صلح افغانستان پس از توافق سیاسی میان طالبان و ایالات متحده آمریکا در دوحه قطر وارد فازهای تازهای گردیده است. این گفتوگوها بههدف ختم خشونتها در افغانستان و آغاز فصل تازهای میان مردم افغانستان در سایه امنیت و دولت همه شمول میباشد. آمریکا بارها از طالبان تقاضا کرده است تا خشونتها را در افغانستان کاهش داده و زمینه خروج “مسولانه” نیروهای خارجی را از این کشور فراهم سازد.، اما طالبان در برابر این تقاضاها همیشه با قدرت ترور و وحشت برخورد نموده و آنرا بازی با جریانهای طالب و گروههای منتسب با آن میداند.
زلمی خلیلزاد بهعنوان بازیگر اصلی در این مذاکرات بارها در نشستهای عمومی با نمایندگان طالبان در رسانهها از آتشبس فوری بهعنوان نقطه عطف در این مذاکرات یاد نموده و آنرا بهشکل غیر رسمی پیش شرط مذاکرات صلح میداند. این در حالی است که طالبان تا کنون از موضع خود در برابر نیروهای امنیتی افغانستان در میدانهای نبرد یک وجب عقب نشینی نهکردهاند. آنها بارها از خروج زود هنگام نیروهای خارجی بهعنوان تنها مسیری برای نشست بینالافغانی و آغاز حل اختلافها در افغانستان یاد نمودهاند.
سال گذشته، شماری زیادی از سیاستگران افغانستان به رهبری حامدکرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان در مسکو با نمایندگان طالبان دیدار و گفتوگو نمودهاند. این نشست هرچند نتیجهی مشخصی در پی نداشت؛ اما شرکت کنندگان ادعا کردند که نشستهای از این دست برای شناخت طرف مقابل و فراهمسازی زمینه گفتوگو و حل اختلاف بسیار مفید و موثراست، در آن نشست، طالبان در مقابل نمایندگان (حامی جمهوریت) از موضع قدرت و سختی استفاده نمودند. آنها از امارت اسلامی یا شبه اسلامی (دولت اسلامی) بهعنوان گزینهای مناسب برای حل اختلافها عنوان نموده و برای نمایندگان که از کابل رفته بودند، با جدیدیت و قاطعیت بهصورت غیر رسمی اخطار دادند که این موضع، موضع رهبری طالبان و گروههای وابسته به امارت اسلامی است.
پس از آن هنگامی که نمایندگان دولت افغانستان با نمایندگان این گروه در دوحه قطر برای یک نشست طولانی بهمنظور حل اختلافها، گرد هم آمده بودند، نمایندگان این گروه در قدم نخست بهمنظور جلب حمایت بینالمللی چند روزی با نمایندگان دولت افغانستان (دولت کابل به اصطلاح طالبان)، دیدار و گفتوگو نمودند. در این گفتوگوها نیز بر نقاط اختلاف برانگیز و حاشیهای پرداختند تا ذهنیت و ظرفیت عمومی مردم و نمایندگان افغانستان را در برابر مباحث مطرح شده برانگیزانند. این در حالی بود که پس از چند روز نشست بینتیجه و فاقد ارزشهای مذاکراتی، آنها با خیال آسوده و راحت بهکشورهای منطقه سفر نموده و دور تازه گفتوگوها را با این کشورها در مورد صلح افغانستان آغاز نمودند. طالبان با ترک میز مذاکره در دوحه دو نکته را برای مردم افغانستان و حکومتی که در حلقه سه نفره مدیریت میگردد، نشان دادند.
نکته اول؛ طالبان بهعنوان یک گروه تروریستی اکنون پس از توافق سیاسی با آمریکا در جایگاه یک گروه بزرگ و تعیینکننده سیاسی در افغانستان و سطح جامعه جهانی تبارز نموده است. این گروه که اکنون مشروعیت بینالمللی اخذ نموده است و در داخل افغانستان نیز بر اساس ادعای شان، ۶۰% از خاک این کشور را در اختیار دارند، بهعنوان یک گروه برتر و پیروز جنگ ۲۰ ساله افغانستان خود را قلمداد نموده و از این جایگاه تلاش دارند تا پیامی را به جهان و کشورهای منطقه مخابره کنند.
نکته دوم؛ طالبان بهخوبی داستند که نمایندگان که دولت اشرف غنی آنها را بر اساس سلایق و علایق قومی، تیمی، سیاسی و امنیتی برای پیشبرد مذاکره گماشتهاند، فاقد صلاحیت کافی بوده و تنها گزارشگران بیقید و شرط ارگ ریاستجمهوری میباشند. از اینرو طالبان با بی اعتنایی غیر قابل توضیف، میز مذاکره را با نمانیدگان افغانستان ترک نموده، راهی سفرهای منطقهای گردیدند.
با این حال مسکو بار دیگر در مذاکرات صلح افغانستان پیش قدم گردید. چندی قبل این کشور (روسیه) نشستی را با شماری از سیاستگران افغانستان و نمایندگان طالبان بهمنظور کاهش اختلافهای موجود و رسیدن به راهحل سیاسی، برگزار نمود که در آن عبداللهعبدالله، حامدکرزی و شماری دیگر از سیاستمداران بهشمول نمایندگان روسیه، چین، ایالات متحده آمریکا و پاکستان حضور داشت. طالبان در آن نشست، تصریح کردند که هیچ حکومتی غیر از ایجاد دولت اسلامی آنهم با معیارهای تعریف شده فقهی نمیتواند ضامن ثبات و امنیت در افغانستان گردد. این در حالی بود که تمامی نمایندگان کشورهای ترویکای(توسعه یافته) در اعلامیهای مشترک که قبل از برگزاری نشست میان افغانان در مسکو نشر گردید، تأکید کردند که امارت اسلامی غیر قابل برگشت و غیر قابل قبول برای جامعه جهانی بوده و باید روی گزینههای مناسب دیگر کار صورت گیرد.
اما در پایان همان نشست، طالبان در نشست جداگانهای با رسانهها تصریح کردند که امارت اسلامیای شبه امارت اسلامی (دولت اسلامی) تنها گزینه ممکن برای بیرون رفت از وضعیت اسفبار کنونی در افغانستان بوده و امارت اسلامی افغانستان در این مورد هیچگونه انعطافی ندارد.
این همه در حالی است که اشرف غنی، در این اواخر طرح انتخابات زودهنگام را برای رسیدن به صلح در افغانستان مطرح ساخته است. این طرح هرچند در نفس خود و از زاویهای به معنای ادامه روندهای دموکراتیک در افغانستان میباشد، اما تبعات و شرایط عملی آن در فرصت و زمان باقی مانده کنونی نه تنها راه حل نبوده؛ بلکه خود بحرانی دیگری و معمایی تازهای در مذاکرات جاری صلح است. اشرف غنی با پیشکش کردن این طرح که قرار است در نشسستی با میزبانی کشور ترکیه آنرا برای جامعه بینالملل و گروه طالبان مطرح سازد، تلاش دارد تا بر حاکمیت مطلقه خود در افغانستان همچنان ادامه داده و ثروتهای میلیونی برای خود و اطرافیان خود کسب کند. تیم اشرف غنی کسانیاند که در خارج از افغانستان و در کشورهای پیشرفته غربی، دارای زندگی شاهانه بوده و اکنون که بهعنوان بازیگران دست اول رییسجمهور کار میکنند، در افغانستان تنها چند روزی مهمان هستند و قرار است که بعد از ختم ریاست جمهوری اشرف غنی دوباره به مکان اصلی و زندگی دائمی شان در خارج از کشور برگردند.
در این میان تنها حاصل از تنشهای موجود، بروز اختلافات شدید سیاسی، قومی، امنیتی و افزایش فقر در افغانستان است که قربانی اصلی آن مردم عادی و تودههای کسبه کار و طبقات کم درآمد جامعه میباشد.
اشرف غنی بهصورت حتم میداند که طرح انتخابات زودهنگام، نه مورد پذیرش طالبان است و نه حتی خود او و تیماش توان برگزاری این انتخابات را در فرصت موجود دارد، این طرح تنها بر شدت بحران پیش آمده و بنبست کنونی در مذاکرات صلح می انجامد که نتیجه آنرا نه اشرف وغنی و قشر سیاسی طالبان که در قطر و امارت زندگی میکنند، میدهند؛ بلکه قربانی اصلی مردم افغانستان و نیروهای امنیتی است که با کمترین امکانات بهصورت شبانهروزی در تلاش تأمین امنیت میباشند.
با این شرح و با توجه بهفرصت باقی مانده برای نشست ترکیه، اشرف غنی از جمهوریت و نظام کنونی، بهعنوان کارت بازی در رقابتهای سیاسی و بینالمللی استفاده نموده و در پوشش جمهوریت تلاش دارد تا حاکمیت مطلقه و شاهانه خودش را برای مدتی در افغانستان حفظ و گسترش دهد.