«پیروزی مجاهدین، در آخرین روزهای اپریل ۱۹۹۲، به جنگ چهاده ساله افغانستان پایان نداد. از فردای ایجاد حکومت اسلامی، گروههای رقیب مقاومت و مبارزه جدیدی را آغاز کردند که هدف آن کسب قدرت بود. در ایامی که مجاهدین سعی داشتند تا موقعیت خود را در کابل و ولایات تحکیم بخشند، کابل برای ماههای طولانی آماج حملات راکتی مخالفان دولت و شلیک متقابل گروههای رقیب بود. گزارشهای که از کابل می رسید، از آغاز مرحله غم انگیز دیگری در جنگ دامنهدار افغانستان حکایت میکرد.
در واقع حملات راکتی و درگیری گروههای رقیب تنها در شهر کابل سی هزار کشته و صد هزار زخمی بهجا گذاشت. حدود نیممیلیون نفر پایتخت را ترک کردند. شهر کابل عمدتن به ویرانهای مبدل شد، میراثهای فرهنگی، آثار موزه ملی، آرشیف ملی، گالری ملی و کتابخانه عامه که هر کدام به نحوی عظمت تاریخی کشور را بازتاب میداد، غارت شد. کشوری با صدها هزار کشته و زخمی و اقتصاد ویران شده، اینک رابطه خود را با تاریخ و گذشتهاش نیز از دست میداد.
بر اساس توافق درباره تقسیم دروهای قدرت، در اواخر ماه جون ۱۹۹۲، دروه دو ماهه ریاست جمهوری صبغتالله مجددی به پایان رسیده و جای او را برهان الدین ربانی گرفت. اما برهان الدین ربانی در پایان دوره چهار ماهه کارش اعلام داشت که او آماده نیست قدرت را جز به شورایی که جانشین او را انتخاب کند، به کس دیگری بسپارد. اما مخالفان او مانند گلبدین حکمتیار با این طرح موافق نبودند:
اگر آنها میخواهند با حزب اسلامی تفاهم کنند، پس بفرمایند استعفا کنند. حاضر شوند تا رهبران بنشینند، یک حکومت موقت درست کنند. ما با تفاهم حاضریم. با ربانی به عنوان رئیس جمهور هر گز به تفاهم حاضر نخواهیم شد.
حکومت برهان الدین ربانی بای حل مساله مشروعیت قدرت، در جنوری ۱۹۹۳ شورایی را به نام شورای اهل حل و عقد تشکیل داد. فرمانده احمدشاه مسعود که در آن زمان مسولیت وزارت دفاع را به عهده داشت، برگزاری این شورا را راهی برای انتخاب زعامت ملی در کشور میدانست:
تعدادی جاه طلب و آشوبگر که از ملت و اراده ملت تشویش دارند و فکر میکنند که با اتکا به بعضی از قدرتها میتوانند یک جانبه در افغانستان حکومتی را به وجود بیاورند، خواستند که اوضاع را اخلال کنند و از این منکر نمیشویم که در همچو دار ودستههایِ بعضی دستهای خارجی هم وجود دارد و طرفدار این هستند که در افغانستان همیشه آشوب برپا باشد و این ملت در حال کُشت و کشتار یکدیگر به سر ببرند. این گروهها خواستند که وضع را قسمی ایجاد بکنند تا شورای حل و عقد دایر نشود تا به بعضی اهداف دیگر که دارند، به این ترتیب دست پیدا بکنند. اما خوشبختانه این توطئه به شکست مواجه شد و کسی نمیتواند جلو دایر شدن شورای حل و عقد را بگیرد و ما امیداور هستیم که در موقعش و در زمان تعیین شدهاش شورای حل و عقد دایر شود و خود ملت در یک فضای آرام تصمیم خود را بگیرد و خود، حکومت و زعیم آینده خود را تعیین کنند.
شورای حل وعقد دوره ریاست جمهوری برهان الدین ربانی را تمدید کرد؛ تصمیمی که مخالفان مسلح دولت از جمله حزب اسلامی گلبدینحکمتیار با آن موافق نبودند. عهد بستن و عهد شکستن از جنگی تا جنگ دیگر ادامه داشت. در همین حال مبارزه قدرت اتحاد هایِ را که در زمان فروپاشی رژیم نجیب الله پدید آمده بود، از هم میگسست. درجنوری سال ۱۹۹۴ نیروهای ژنرال عبدالرشید دوستم راه خود را از متحد اصلی او یعنی احمدشاه مسعود جدا کردند. نیروهای جنبش ملی ژنرال عبدالرشیددوستم، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و حزب وحدت عبدالعلی مزاری، اتحادی را به نام شورای هماهنگی به وجود آوردند. اما با وجود این اتحاد، قیام مسلحانه نیروهای ژنرال دوستم و متحدینش با مقاومت نیروهای وفادار به دولت برهان الدین ربانی رو به رو شد.»
منبع: طنین ظاهر، افغانستان در قرن بیستم، صص ۳۹۹-۴۰۲