«بُن‌بست جنگ»

Spread the love

«با وجود فشار نظامیان و گروه‌های تندرو، میخائیل گورباچف در ماه نوامبر (۱۹۸۵) ببرک کارمل و عده‌ی دیگری از رهبران حزب دموکراتیک خلق را از تصمیم شوروی در مورد خروج نیروهای آن کشور تا بهار سال آینده، مطلع ساخت. سلطان‌علی کشتمند همراه با عده‌ی دیگری از رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان از جمله دکتر نجیب‌الله رهبر آینده‌ی حزب و دولت در این جلسه شرکت داشتند…

شوروی از همان اولین‌ماه‌های انتخاب گورباچف، سیاست پشتیبانی از انقلاب «ثور» را در افغانستان کنار گذاشت. گورباچف جنگ افغانستان را «زخم خونین» خواند و برای مداوای این زخم، در چهارم ماه اپریل (اوریل) ۱۹۸۶ ببرک کارمل استعفایش را از مقام دبیرکل حزب دموکراتیک خلق اعلام کرد.

پس از استعفای ببرک کارمل، دکتر نجیب‌الله عضو دفتر سیاسی حزب و رییس پیشین اداره‌ی امنیت (خاد) به سمت دبیرکل حزب دموکراتیک خلق که مقام اول کشور بود، انتخاب گردید. کارمل به‌زودی از ریاست شورای انقلابی نیز برکنار و به اتحاد شوروی فرستاده شد. دکتر نجیب‌الله با به‌دست‌گرفتن قدرت، شعارهای انقلابی را یک‌ سو گذاشته و با اعلام سیاست مصالحه‌ی ملی آمادگی خود را برای مذاکرات و تشکیل یک حکومت ائتلافی با مخالفان اعلام کرد.

«ده سال است، که افغانستان در میان آتش و دود و شلیک‌ها، از مسلسل‌ها گرفته تا راکت‌ها، توپ‌ها و بمب‌های طیاره‌ها و این‌ها   می‌سوزد، بعضی‌ها می‌گویند ما افغانستان را به حمام خون مبدل می‌سازیم، ولی ما و شما شاهد هستیم که همین اکنون ملت افغانستان در حمام خون می‌غلتد. من فکر می‌کنم که فرزند واقعی این وطن و خدمت‌گذار واقعی به مردم خود نباید چنین غیرمسوولانه ندا یا آواز برکشد که من افغانستان را در حمام خون می‌جوشانم. بلکه برعکس باید دست و آستین بالا بزنیم و مردم افغانستان را از حمام خون نجات بدهیم. از این تنور داغ و سوزان بیرون بکشیم‌شان.»

سیاست مصالحه‌ی ملی پوشش آبرومندانه‌ای را برای عقب‌نشینی نیروهای شوروی فراهم می‌کرد. در واقع مسکو و کابل می‌خواستند تا خروج نیروها به سقوط دولت در کابل منتج نگردد. با وجود اعلام سیاست مصالحه‌ی ملی تقریباً دو سال طول کشید تا زمینه برای امضای موافقت‌نامه‌های صلح میان افغانستان و پاکستان در ژنو مساعد شود. دیگو کوردووز فرستاده‌ی ویژه‌ی دبیرکل سازمان ملل متحد که پس از شش سال میانجی‌گری زمینه‌ را برای امضای موافقت‌نامه‌های ژنو مساعد کرد، می‌گوید هدف او خروج نیروهای شوروی بود و نه تنظیم مسایل آینده‌ی کشور:

«یگانه مأموریتی که من داشتم این بود که مذاکرات را در مورد خروج نیروها پیش ببرم. من به هیچ‌وجه وظیفه‌ای نداشتم تا در باره‌ی آینده‌ی افغانستان گفت‌وگوهایی را به راه اندازم. اما این مسئله‌ی مهمی بود و به این جهت من به ابتکار خود پیشنهادهایی را در مورد آینده‌ی افغانستان مطرح کردم. در جولای (ژوئیه) ۱۹۸۷ من پیشنهاد کردم تا لویه‌جرگه‌ای برگزار شده و دولتی با پایه‌های وسیع را به وجود آورد، که فوراً بعد از خروج نیروهای شوروی قدرت را در دست گیرد. اما متأسفانه دو ابر قدرت از این پیشنهاد من حمایت نکردند، چرا که نگرانی شوروی این بود که چگونه از افغانستان خارج شود و برای امریکا چیزی مهم‌تر از خروج شوروی مطرح نبود. به هر حال شوروی تعهدات خود را کاملاً عملی کرد و از افغانستان خارج شد. اما متأسفانه دخالت خارجی در افغانستان پایان نیافت و شرایط طوری شکل گرفت که وضع مصیبت‌بار کنونی به‌وجود آمد.»

عقب‌نشینی نیروهای شوروی از ماه می (مه) سال ۱۹۸۸ آغاز و در پانزدهم فبروری (فوریه) ۱۹۸۹ پایان یافت. افغانستان اولین کارزار جنگ سرد بود که شوروی در آن شکست خورد. طی سال‌های جنگ سرد سه‌ملیون انسان در سراسر جهان جان خود را از دست دادند. صدها هزار افغان جزء این قربانیان بودند. اما شوروی نیز برای جنگ افغانستان بهای گزافی پرداخت: سیزده‌هزار کشته، سی‌وپنج هزار زخمی و میلیاردها دلار ضایعات مادی.»

منبع: افغانستان در قرن بیستم (۱۹۰۰-۱۹۹۶)، ظاهر طنین، انتشارات عرفان، صص ۳۳۱-۳۳۶

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *