«کنفرانس استقرار ثبات در افغانستان؛ از مبارزه با تروریزم تا جنگ با مردم»

Spread the love

«حادثه‌ی تاسف‌بار ۱۱ سپتامبر نیویارک، دنیا را وارد مرحله‌ی جدید صف‌بندی‌ها و تصادمات گردانید؛ جهان باید با شیوه‌های متفاوت از مبارزه‌ی کلاسیک با کمونیزم و فاشیزم در مقابله‌ی دشمنی می‌شتافت که در همه‌جا بود و در هیج کجا نبود. این دشمن هیچ‌گونه سرحد سیاسی، جغرافیایی و ایدیولوژیک را نمی‌شناخت. تروریزم در پروسه‌ی فرمول‌بندی تعاملات اجتماعی در کشورهای اسلامی تلاش کردند با استفاده از جذبات مذهبی و ملی پایگاه‌های اجتماعی خود را وسعت بدهد. شعار مقابله با بی‌موازنگی سیاست بین‌المللی و بی‌عدالتی اجتماعی راه نفوذ به کار گیری شیوه‌های تروریستی را در میان توده‌های محروم و در حاشیه رانده‌شده‌ی نظام گلوبلایزیشن هموار کرد. این انکشاف تشخیص تروریزم را از قیام‌های مقطعی و اقتضایی علیه نظام‌های بر سر اقتدار دشوار ساخت و مبارزه آن را دشوارتر، اشکال کار تا بدانجا کشانیده شد که قلع و قمع بنیادگرایی مذهبی، سرکوب جنبش آزادی ملی و بلاخره زمینه‌سازی تامین مقاصد ژیوپولیتیک همه و همه زیر عنوان مبارزه با تروریزم سازمان‌دهی شد.

در افغانستان مبارزه با تروریزم از جنگ امریکا و متحدین علیه القاعده آغاز گردید. سپس طالبان مغضوب واقع شدند و بالتدریج اکثریت قومی هدف عملیات جنگی قرار گرفت. دریغا که هم اکنون آتش این جنگ در بستر تاریخی جنبش ملی، مذهبی‌ افغان‌ها شعله‌ور است. برای قوت‌های ائتلاف بین‌المللی، افغانستان می‌باید از دو لحاظ به عنوان پایگاه اصلی آن چه جنگ ضد تروریزم خوانده شد، قرار می‌گرفت: مجاورت در کنار هزاران مدرسه‌ی مذهبی پاکستان به مثابه‌ی مراکز تولید اسلام سیاسی. دفع خطر قیادت سیاسی اسلام رادیکال متخاصم با غرب در منطقه دارای اهمیت ژیوپولیتیک و مجاورت با حوزه‌های انرژی آسیای مرکزی و شرق میانه عربی.

در افغانستان مبارزه با تروریزم دست‌آویز شد برای تطبیق پروگرام‌های گلوبلایزیشن و نیولیبرالیسم. کشور به لابراتوار تجربه‌ی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قدرت‌های بزرگ صنعتی تبدیل گردید. در دنیایی که جنگ هفتاد و دو ملت بر سر دفاع منافع ملی، بستر‌های داغ تشنج را خلق کرده است، برای آماده‌سازی ذهنی قیادت خارجی در کشور، تبلیغات وسیعی در اطراف (دهکده‌ی جهانی) سازمان‌دهی شد. ارزش‌های نیولبیرالیسم بی‌مهابا در متن موسسات قانون اساسی تعبیه گردید. قانون اساسی از بستر طبیعی جامعه‌ی محافظه‌کار ملی و مذهبی افغانی فاصله گرفت. قوای ائتلاف بین‌المللی ضد تروریزم پس از کنفرانس بُن به ایجاد یک حکومت متحد با ائتلاف در کشور ضرورت داشت. این حکومت باید حرف‌شنو می‌بود و کفایت مقابله را در برابر دیکتاتورهای سیاسی، اقتصادی و نظامی ائتلاف بین‌المللی نمی‌داشت. یک حکومت فاقد تجانس عقیدوی، متحد خوب قوای ائتلاف شده می‌توانست. این حکومت از آمیزش دیموکرات‌های فرصت‌طلب، جنگ‌سالاران و وابستگان تنظیم‌ها و کمونیست‌ها تشکیل گردید که فاقد هم‌آهنگی سیاسی و برنامه عمل بود. آن‌چه مبارزه با تروریزم خوانده می‌شد، چانس طلایی تشخیص سیاسی را برای این گروه‌ها فراهم می‌کرد. گروه‌هایی که معروض به اتهامات گوناگون بودند و چتر حمایت خارجی غنیمت بزرگی برای بقای شان به حساب می‌آمد.

در افغانستان جنگ علیه تروریزم در چوکات یک موافقت ضمنی غیر مکتوب میان قوای ائتلاف و حکومت جدیدالتشکیل شکل گرفت؛ این سازش وجایب متقابل را بدوش طرفین گذاشت. قوای ائتلاف حمایت سیاسی و اقتصادی را از حکومت کابل اعلام کرد. بالمقابل بخشی از گروه‌های افغانی موتلف با حکومت، سربازان پیاده جنگ علیه تروریزم را زیر قومانده ائتلاف بین‌المللی گذاشت. حکومت کابل به این هم اکتفا نکرد. به ائتلاف بین‌المللی ضد تروریزم دست آزاد به جان و مال مردم اعطا نمود و راه قانونی{!} آزادی عمل قوای ائتلاف را در کشور آزاد ساخت.»

منبع: محمدحسن ولس‌مل، د ولس مل ژوند، انتشارات افغان ملی جریده، سال ۱۳۸۹، صص۱۴۸۲-۱۴۸۳

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *