«استبدادی که با به قدرت‌رسیدن نادرشاه به اجرا گذاشته شد»

Spread the love

«۱- نکاح صغیره جایز است (قبلن ممنوع شده بود).

۲- تعیین جزای مجرم قبل از وقوع واقعه موقوف (یعنی هر وقت جرمی واقع شد/محاکم شرعی جلسه کرده و در مورد آن بحث می‌نمایند، تا در باره‌ی میزان جزای مجرم به موافقه برسند. در حقیقت مخالف با قانون جزا که از پیش قوانینی را برای جزای مجرمین تعیین می‌‌کند. یعنی نبودن «قانون جزا» تا بدین وسیله دست «قضات شرع» برای تبرئه یا سبک‌کردن جزای مجرمین «قدرت‌مند» آزاد باشد.)

۳- تعلیم نسوان در مکاتب ممنوع و فقط در خانه‌های خود و توسط اقارب و محارم انجام شود.

۴- کسانی‌که تحصیل السنه غیرمسلمان را می‌نمایند بایستی ابتدا «از مکتب دینیات و عقاید فارغ شده باشند. یادگیری السنه‌ی دول غیرمسلمان فقط درصورت ضرورت مبرم آزاد است.

۵ توجه کامل به امام و موذن‌های مساجد دارالسلطنه‌ی کابل و ولایات شود.

۶- آزادی در عقاید و در دین نه قبل بوده/نه باشد و نخواهد بود. (توجه گردد به کوشش‌های امان‌الله خان برای غیرمذهبی‌کردن ساخت سیاسی کشور.) از آزادی منظور آزادی در امور شخص است نه آزادی در مورد مذهبی/دینی و سیاسی.

۷- گرفتن تذکره مربوط به امور شرعیه است.

۸- نکاح تا چهار مرتبه مشروط نشود.

۹- ایجاد دارالعربیه و مکاتب حفاظ برای حفظ قران عظیم‌‎الشان (مقایسه کنید با محدودیت‌های متعدد که آقایان «علما» برای یادگیری علوم غیردینی اعمال می‌داشته اند.

۱۰- ملت مختار باشد که خودش وارد عسکری شود یا عوض بدهد و یا چهارصد روپیه (قبلن یک‌هزار بود) خوش به رضا بدهد. (کلمه‌ی «ملت» را خان‌زادگان و باداران بخوانید. چون ملت نه قدرت عوض‌دادن دارد و نه آن‌چنان پولی که خوش به رضا بدهد…

جمعیت العلما در اولین علان ۵ماده‌ای خود با نقل از تمول از قران و احادیث چنین مقرر می‌دارد:

  • هرکه با پادشاه بیعت نکند و بمیرد/مرگ او مرگ جاهلیت است.
  • بعد از بیعت/اطاعت و معصیت امر پادشاه را بر اطاعت و معصیت امر خود (خدا) مساوی فرموده…
  • خدا گوید: «جمیع اوامر شرعیه‌ی پادشاه را خواه محبوب باشد یا مکروه اطاعت کنید…».
  • پیغمبر وجود پادشاه را ظل‌الله حس کرده/اهانت او را اهانت خدا تعریف می‌کند.
  • «زجر یاغی و طاغی پادشاهی را مساوی به کفار و به قتل بالسیف امر می‌دهد که ایشان را به قتل برسانید…» (۲۹ برج اسد ۱۳۰۹). لازم به ذکر است که در تمام دوران سلطنت نادر شورش و ظغیان در سراسر افغانستان وجود داشت. مانند شورش‌های مکرر شمالی (داوود زایی/کلکان/کوهدامن) ابراهیم بیک/ عبدالرحمن ترکی و … که عمدتن به وسیله‌ی قبایل جنوبی سرکوب شد.»

منبع: چگونگی رشد بروژوازی در افغانستان، سرخا، صص ۶۱-۶۲ و ۹۰

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *