«پیش‌روی طالبان به سمت شمال و مقاومت چریک‌های مسعود»

Spread the love

«شکست خون‌بار ماه اکتوبر ۱۹۹۶م. در شمال کابل، برای طالبان اولین شکست بزرگ بود، که بنا به بی‌پروایی و خوش‌باوری با آن دچار شد. از یک طرف به سوی کوه‌های بلند پنجشیر تعرض طالبان ادامه یافت، از جانب دیگر در پشت قوای طالبان برخی فرماندهان مسعود و اردو وضعیت را آشفته ساخت. در کنار آن حملات چریکی از خانه‌های رهایشی و حصارهای منطقه آغاز گردید. طالبان در مقابل با احتیاط برخورد نموده و از حمله روی خانه‌ها به خاطر آن‌که اطفال و زنان زخمی نشوند، خود داری کردند؛ مگر چریک‌های مهاجم از این سنگرها استفاده کرده و بدون توجه به زخمی شدن زنان و کودکان به حملات شان دوام دادند. طالبان که در دشت سبز شمالی پراگنده شده و به کوه‌های سالنگ داخل شده بودند، در هر جا به حملات چریکی و کمین مواجه شدند. از جبل‌سراج گرفته تا شکردره در این ساحه‌ی وسیع جنگلی و منطقه‌ی نا بلد، کمین در مسیر راه‌ها، باغات و کوچه‌ها طالبان را سخت زیر فشار گرفت.

مرکزیت واحد فرماندهی ضعیف گردیده و طالبان به شکست حتمی مواجه شدند و نمی‌دانستند که چگونه جلو تلفات زیاد را بگیرند، و یا چگونه جان شان‌را از دند شمالی زنده بکشند. طالبان نقطه‌ی مقاومت و حملات دشمن را شناسایی نتوانسته و از این که از هر طرف (خانه‌های رهایشی، قلعه‌ها و کمین‌گاه‌ها) روی آن‌ها فیر و آتش می‌شد، از همان سبب به شکست مواجه شدند. قوت‌های نظامی طالبان به چهار طرف تقسیم شده و بنابه شورش مردم در ساحات چاریکار، جبل‌السراج و سالنگ محاصره شدند. از جانب دیگر بنابه شورش در ساحه‌ی بگرام، در کاپیسا و نجراب نیز محاصره گردیدند. در نتیجه راه‌ها به روی آن‌ها مسدود و بسیار کم طالبان توانستند، که با استفاده از زور تا قره‌باغ عقب‌نشینی نموده و تا شکردره و گلدره برسند.

طرف چهارم از مسیر بگرام و از سرکِ نو تا کوه صافی و شاه‌راه بزرگ عقب‌نشینی کرده و در قُله‌ی کوه‌ها متواری گردیدند. در جریان این شکست تعدادی زیاد وسایط، سلاح و مهمات هم از دست رفته و تلفات سنگین جانی و اسارت نیز به بار آمد. با وجود آن باز هم طالبان توانستند، به کمک مجاهدین شکردره و گلدره تا حدود حسین‌کوت خط دفاعی به وجود آورند. در کنار آن توانستند با استفاده از خط دفاعی کوه صافی شهر کابل را دفاع نمایند. اگر چند مخالفان در مطبوعات جهانی ادعا کردند، که در جریان چند ساعت کابل را بار دیگر تسخیر می‌نمایند و یا رسانه‌های ایرانی از ادعای گرفتن کوتل خیرخانه هم خبر دادند.

از طرف دیگر در جبل‌السراج، گل‌بهار و سالنگ هم، قوت‌ها (طالبان) به دو حصه تقسیم شدند. یک قسمت آن به اسارت نیروهای مسعود درآمد و بعضی افراد به شکل مخفی درون خانه‌ها پناه داده شدند، که بعدها در دست فرماندهان جبهه‌ی شمال به وسیله تجارت تبدیل و این اسرا در بدل پول خرید و فروش گردیدند. قسمت دوم طالبان به زور درون دره‌ی غوربند داخل شده و به کمک مردم دره‌ی غوربند تا آخر حفظ و نگهداری شدند. علاوه بر آن مردم دره‌ی غوربند در کنار آن‌ها شانه به شانه به مقاومت پرداخته و جلو ورود قوت‌های ائتلاف را در داخل دره مسدود کردند.»

مبع: طالبان، ملاعبدالسلام ضعیف، ترجمه؛ صدای مردم، ناشر؛ اکسوس کتاب پلورنځی، صص، ۲۰۳-۲۰۴

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *