«نخستین جنگ» با احمدشاه مسعود

Spread the love

«مسعود پس از دیدار با نماینده‌ی طالبان، مقیم کابل شد و برخلاف توقع پس از رسیدن به کابل راه دشمنی با طالبان را در پیش گرفت. مسعود به جای انتقال قدرت راه جنگ با طالبان را در پیش گرفت. طالبان که پس از آن دیدار نیت نیک و اعتماد نسبت به وی پیدا کرده بود، در انتظار جواب مثبت از جانب مسعود بود. طالبان هیچ‌گاه از جانب مسعود امکانات جنگ، بمباردمان، انداخت راکت، فیر توپ‌خانه و جنگ را گمان نمی‌کردند، از آن رو به فکر جنگ نبوده و آمادگی نداشتند. مسعود (با اغفال طالبان) تشکیلات نظامی خود را در وضعیت تعرضی آرایش داده و با استفاده از غفلت طالبان تصمیم گرفته بود، آن‌چنان روی طالبان حمله نماید، که دیگر طالبان در فکر جنگ با مسعود نباشند. او از طرف شب قوای خود را برای حمله آماده و طیارات جنگی و هیلکوپتر هایش را به حالت آماده‎باش قرار داده بود.

یک‌روز پس از آن‌که صبح در حال طلوع بود. مسعود با قوای هوایی و زمینی‌اش حمله و آن ساحاتی را ابتدا زیر بمبارد گرفت که طالبان در آن‌جا موقعیت داشت. همین‌گونه بازار چهار آسیاب که پر از مردم عام بود مورد هدف قرار داده شد. در نتیجه جمعیت کثیری از طالبان کشته و عده‌ای زیاد آنان زنده دستگیر گردیده و به اسارت رفت. در کنار آن صدها غیر نظامی نیز به شهادت رسید. این‌که چرا مسعود دست به این عمل زد، چرا به جای صلح، جنگ را ترجیح داد، که به وی مشوره‌ی غلط داد، که ناگهانی به حمله‌ی خونین روی مواضع طالبان بپردازد. در این رابطه معلومات ضد و نقیص ارایه شده است. مگر یک خبر که احتمال صحت آن بیشتر است، صحبت وی با سیاف است، که مسعود روی صلح تأکید و اما سیاف در صحبت خصوصی و نشست دو به دو، او را قانع ساخت از گزینه‌ی جنگ حمایت و نسبت به صلح عقب‌نشینی نماید. ولله اعلم.

به هر صورت تحریک طالبان آمادگی جنگ را نداشته و نه از جانب مسعود احتمال آن حمله‌ی ناگهانی را پیش‌بین بودند. اما از نظر نظامی غفلت طالبان در این مورد اشتباه بزرگ نظامی بود. از این‌که مسعود در آن وقت نه دولت حساب می‌شد و نه در قطار دشمن قرار داشت، قطعات نظامی باید حالت دفاعی و آمادگی قوی می‌داشتند. برای تحریک (طالبان) این اولین شکست بزرگ بود، که با چل، مکر و فریب تاکتیکی و دوکه‌بازی رو به رو شد. بسیار جوانان شهید، وسایل زیاد نابود و بعضی طالبان زیر شکنجه و یا به اسارت رفت. بالاخره طالبان به عقب‌نشینی مجبور و چهار آسیاب را به قوای مسعود واگذار کرد. پلان و تاکتیک مسعود این بود، که پس از شکست طالبان را تعقیب و آنان‌را اسیر و یا شهید ساخته و اطراف کابل و ولایات هم‌جوار آن‌را از وجود تحریک طالبان تصفیه نماید. اما قوای تازه‌دَم تحریک از سوی قندهار و لوی پکتیا به زودی به کمک طالبان اعزام شده و جلو پیش‌قدمی مسعود را مسدود ساخت.

از قندهار نیز توسط هلیکوپتر قوای طالبان به حالت اظطراری به لوگر انتقال داده شد. در کنار آن مجاهدین محلی که در نزدیکی ساحه‌ی جنگ زندگی می‌کردند، به کمک طالبان رسیدند. در جریان روز اول جنگ، قوای مسعود بسیار موفق بود، اما در روز دوم در حدود ولسوالی محمد آغه قوای نظامی مسعود به مقاومت سخت طالبان مواجه گردیده و پیش‌رَوی آن متوقف شد. این پلان که مسعود می‌خواست قوای طالبان را نیست و نابود سازد، به ناکامی مبدل شد. این وضعیت سبب شد، که فضای خوش‌باوری و اعتماد از میان رفته و دروازه‌ی جنگ با قوای مسعود توسط طالبان باز شود. این اولین بار بود، که کاروان صلح طالبان به تصادم مواجه و آرام آرام با گذشت زمان اوضاع از بد به بدتر توسعه یافت.»

منبع: طالبان، ملاعبدالسلام ضعیف، ترجمه؛ صدای مردم، ناشر؛ اکسوس کتاب پلورنځی، صص، ۱۱۰-۱۱۱

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *