«به روز چهارشنبه ۶ ثور ۱۳۵۷ مکتوب سربسته خاص و راسن قوماندان امنیه را دریافت نمودم، که برایم هدایت داده شده بود که برعلاوهی وظیفه اصلیام الی زمان اکمال تحقیقات و فیصله دوسیههای زندانیان سیاسی نظارتخانه کابل به حیث سرپرست زندانیان نیز ایفای وظیفه نمایم، بعد از وصول مکتوب فورن بلاوقفه وظیفه را اشغال نمایم. لیست ۲۷ نفر افسران ضمیمه مکتوب تحت اثرم قرار داده شده بودند، که به داخل نظارتخانه برای حفاظت هر نفر زندانی در ۲۴ ساعت سه نفر افسر مطابق پلانِکه من برای شان ترتیب نمایم موظف میگردند. و هکذا یک دستو جداگانه در مورد زندانیان سیاسی ارایه گردیده بود، که مطالب عمدهی آن چنین ارایه شده بود:
۹ نفر زندانیان سیاسی هر یک نور محمد ترهکی، ببرک کارمل، دستگیر پنجشیری، عبدالحکیم شرعی جوزجانی، دکتور شاهولی، حسن ضمیر صافی، حفیظ الله امین، بارق شفیعی و سلیمان لایق به ترتیب به داخل اطاقهای ۱ الی ۹ بصورت جدا نگهداری شوند. زندانیان بههیچ صورت با هم تماس گرفته نمیتوانند، حتی در وقت رفع ضرورت در تشنابها میباید به نوبت برای یک یک نفر اجازه رفتن داده شود. از بیرون دوستان، اقارب و خویشاوندان بنام پایواز به هیچ صورت با زندانیان تماس مستقیم و غیرمستقیم توسط نامه و تیلفون گرفته نمیتواند. آوردن هیچ نوع غذا و ادویه، میوهجات، سگرت و نصوار برای زندانیان از طرف فامیلها مجاز نیست. غذای شبانه روزی زندانیان از طرف دولت پرداخته میشود، دو نفر آشپز با ظروف آشپزی و یک نفر سماوارچی با ظروف موبوطه طور جداگانه به نظارتخانه موظف و معرفی شده بودند، که به تابلوی جداگانه طبق هدایت دکتور موظف برای هر زندانی در بولتن صحی غذا تثبیت میگردد، دو نفر دکتور یکی از طرف صبح و یکی از طرف شام زندانیان را معاینه و در بولتن صحی ادویه و غدای شانرا تعین مینماید، ولی ادویه توسط سرپرست مسوول در هر تایم برای هر نفر در حضور داشت خودش خورانده میشود. ادویهی اضافی در اطاق نزد زندانی مریض نگهداری نمیشود، در وقت ضرورت مطابق هدایت دکتور از طرف افسر موظف اقدام صورت میگیرد. چاقو، تیغ ریشتراشی، ناخنگیر، شیشه، سنگ، نکتایی، کمربند، پطلون و سایر اشیایکه خطر انتحار داشته باشد نزد زندانی بوده نمیتواند.
محمدابراهیم آمر مسوول نظارتخانه و پرسونل مربوطهی آن نیز الی ختم وظیفه تحت اثر خودم اجرای وظیفه میدارند. بعد از مطالعه مکتوب و دساتیر به نظارتخانه رفتم و وظیفهی مهم و پر خطر زندانیان سیاسی را اشغال نمودم. وقتی که به دروازهی نظارتخانه رفتم لمری څارن محمدابراهیم که قبلن از وظیفهی جدیدم آگاهی داشت، به دهن دروازه به استقبالم ایستاده بود، راپور مختصر موجودی نظارتخانه را برایم ارایه کرد، که نور محمد ترهکی، ببرککارمل، دستگیر پنجشیری، دکتور شاهولی، حسن ضمیر صافی، حفیظ الله امین جمله هفته نفر زندانیان سیاسی به ترتیب در اطاقهای لمبر ۱ الی ۷ موجود اند. دو نفر آشپزان با لوازم مربوطه دو نفر سماوارچی با لوازم مربوطه به وظیفه حاضر شدهاند.
جریان برق ساکتهای داخل اطاقها قطع گردیده برای زندانیان کمپل و بستره و روجائی و چپلک توزیع گردیده، ۲۷ نفر افسران محافظین زندانیان سیاسی همه حاضر گردیده به داخل دفتر، انتظار صحبت شما را دارند. به دفتر نظارتخانه رفتم همه افسران که از شعبات مختلف جنایی و ماموریتهای سمت و شعبات اداری جمعآوری و به نظارتخانه توظیف شده بودند معرفی شدم، برای شان راجع به حفاظت و نگهداری زندانیان سیاسی و مقررات نظارتخانه توضیحات دادم. آنها را جدن متوجه نمودم که زندانیان سیاسی تحت نظارت آنها رجال مهم سیاسی و انسانهای متبارز جامعه ما اند، ما افسران به مسوولیت و عدم مسوولیت جرایم سیاسی شان کاری نداریم، به صورت بسیار بیطرفانه با ایشان تا وقتیکه در این جا تحت نظارت اند، سلوک انسانی باید صورت گیرد. قهر و فشار اهانت و لت و کوب که بعضن در مقابل زندانیان جنایی در محابس از طرف موظفین صورت میگیرد در اینجا قطعن ممنوع است.»
منبع: شبهای کابل، جنرال عمرزی، انتشارات سبا کتابخانه، ۱۳۷۴، صص، ۱۸- ۲۰