«حامد کرزی پیدا شد»

Spread the love

«دو موضوع اساسی باقی مانده بود: ترکیب کابینه و رییس اداره‌ی وقت. در مورد کابینه به یک جمع‌بندی دست یافتیم و جمعن فکر کنم ۳۵ چوکی با ۳۰ نفر را آماده کردیم. چرا ۳۵ چوکی و چرا ۳۰ نفر؟ دلیلش این بود که مجموع کرسی‌های توزیع‌شده ۳۵ شد، اما افرادی که پیدا کردیم، ۳۰ نفر شد. برخی اعضای کابینه دو چوکی داشتند؛ مثلن استاد محقق، فهیم خان، سیما سمر و … این‌ها هم در کابینه چوکی داشتند و هم معاون رییس‌جمهور بودند. من با استاد خلیلی هر روز تماس تلفنی داشتم و تمامی جریانات را با او در میان می‌گذاشتم. همین‌طور با استاد عرفانی هم تماس داشتم، اما با استاد محقق تماس نداشتم؛ یعنی امکان تماس با تلفن نبود.

یک‌روز صحبت یک خانم شد که من باید معرفی می‌کردم. این مسأله را با استاد خلیلی در میان گذاشتم. ایشان گفت: کمی صبر کنید تا فکری کنم. او هم‌چنان گفت: شما هم به فکرش باشید. پس از قطع‌شدن تلفن، یک‌باره در ذهنم خطور کرد که خانمی به نام سیما سمر هست. شنیده بودم که او برای مجاهدین حزب وحدت البسه کمک کرده است. استاد مزاری هم دوستش داشت و او را «عمه» می‌گفت. سیما سمر بعدن در بین مجاهدین به نام عمه‌ی حزب وحدت معروف شد. بعد شنیدم که عضویت حزب وحدت را هم گرفته است. خلاصه این اطلاعات در ذهنم چرخید. در تماس بعدی با استاد خلیلی گفتم که سیما سمر چطور است؟ ایشان گفت: من هم در ذهنم ایشان هست. توافق کردیم که بانو سمر را معرفی کنم. او را معرفی کردم. خانم سمر هم وزیر امور زنان شد و هم به فکرم معاون رییس‌‎جمهور. استاد محقق هم وزیر پلان شد و هم معاون رییس‌جمهور. آقای انوری وزیر زراعت شد و آقای کاضمی وزیر تجارت. یک‌نفر دیگر به نام سلطانی، به عنوان وزیر ترانسپورت معرفی شد. به این ترتیب، از ۲۵ کرسی کابینه، ۶ کرسی به ما تعلق گرفت. این در واقع هما بیست درصد می‌شد.

تقریبن ترکیب کابینه با چانه‌زنی‌های زیادی تکمیل شد و یک نوع توافق جمعی صورت گرفت. اما صحبت حامد کرزی چگونه پیش آمد؟ یک‌روز گفته شد که امروز دستور جلسه بحث روی رییس اداره‌ی موقت است. عبدالستار سیرت کاندیدا بود، ولی هم خودش و هم رفقایش او را خراب کردند… یک عده اعضای هیأت رُم آقای عبدالستار سیرت را قبول نداشتند که کاندیدا باشد و رهبری اداره‌ی موقت را برعهده بگیرد. عمده‌ترین دلیل آن‌ها، مسأله‌ی تباری بود. سیرت از قوم ازبیک و وابسته به شاهِ سابق افغانستان بود، ولی سایر اعضای تیمِ او می‌گفتند که ما ریاست آقای سیرت در اداره‌ی موقت را قبول نداریم. این موضوع را با من هم در میان گذاشتند؛ حتا برخی از آن‌ها تأکید داشتند که آقای سیرت از سوی اعلی‌حضرت هم چنین صلاحیتی ندارد. اعضای پشتون تبار هیأت رُم می‌گفتند که هر کسی را قبول دارند، ولی سیرت را نه. آن‌ها نامزد نداشتند. خود شاه هم نامزه قابل قبولی بود، ولی او ریاست اداره‌ی موقت را قبول نکرد. روزگار هیأت رُم از روزگار ما بدتر بود.

از سویی هم، خود عبدالستار سیرت شخصن برای خود مشکل خلق کرد. او تحت تأثیر افکار و اعتقادات مذهبی، علیه نیروهای بین‌المللی قرار گرفت و گاه علیه حضور نیروهای بین‌المللی موضع می‌گرفت. او می‌گفت که این اشغال‌گری است. او گاه علیه ابراهیمی در ترکیب اداره‌ی موقت موضع‌گیری داشت. واقعن من متحیر بودم و نمی‌دانستم که او برای چه در اجلاس شرکت کرده است… سیرت از دور خارج شد.

شب همان روز دونفر در باره‌ی حامد کرزی اظهار نظر کردند: مصطفی کاضمی و استاد خلیلی. کاضمی صد در صد تأیید کرد، اما استاد خلیلی گفت که من ایشان را می‌شناسم، شخصیت خوبی است، ولی شناخته‌شده نیست. بحث حامد کرزی قطعی شد. ابراهیمی وظیفه داشت که او را پیدا و معرفی کند.»

منبع: سال‌های تغییر؛ روایت نیم قرن زندگی، محمد ناطقی، چاپ اول، انتشارات امیری

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *