«در ختم سال ۱۳۳۰ شمسی دورهی سهسالهی شورای هفتم به پایان رسید و روز ۳۱ حمل ۱۳۳۱(اپریل ۱۹۵۲م) روز انتخاباتِ جدید اعلام شد. حکومت شاه محمود خان که اکنون تمام جنبشهای سیاسی، احزاب، اتحادیهی محصلین و جراید آزاد را با فعالیتهای شورای هفتم، خاموش نموده بود، مصمم بود که این اختناق را جدن حفظ نماید، زیرا خانوادهی حکمران نمیخواست ریفورمهای را که جبرِ زمان و اوضاع سیاستِ داخلی و بینالمللی بر دوش او تحمیل میکرد، در سایهی آن جنبشهای سیاسی که از طرف پایان پیشکشیده میشد، به شکل اجباری عملی نماید، بلکه میخواست مردم و نمایندگاه مردم را با استعمال قوت به جای سابق شان نشانده، و آنگاه قسمتی از ریفورمها را که با منابع اصلی خانوادهی حمکران چندان تناقض نداشته باشد، از بالا و از طرف خود در محل اجرا گذارد…
ایناست که عکسالعمل مردم در برابر روش استبدادی حکومت شروع شد. نخست مردم با انتخابات مقاطعه کرده و از حوزههای انتخاباتی خارج شدند. متعاقبن تظاهراتِ بزرگ و بیسابقهای مرکب از هزاران نفر دکانداران و پیشهوران، مأمورین پایینرتبه، محصلینِ پوهنتون و شاگردانِ مکاتب و طرفداران احزاب وطن و خلق بهشمول کاندیدان شان در شهر کابل بهعمل آمد. اینها با بیرقهای حرکت میکردند که در آنها شعارهای «وکلای ملی ما غبار و محمودی» نوشته شده بود، و در سر هر چهار راهه نطقهای شدیدی ضد مداخلاتِ حکومت در امر انتخابات ایراد میگردید. مظاهرهکنندگان جادههای بزرگِ شهر را عبور کرده و بعد از ظهر بهاستقامت ارگِ سلطنتی بهحرکت افتادند، در حالیکه سوارهنظام دولت ایشانرا قدم به قدم تعقیب مینمود. این اولین مظاهرهی سیاسی بود که عملن شخص شاه را مخاطب قرار داده و کابینهی او را تلعین میکرد.
سلطنت هر دو جناح جادهی ارگِ شاهی را با پیادهنظام استحکام بخشیده و دروازهی بزرگِ ارگ را با موترهای نظامی مسدود، و بامِ دروازه را با ماشیندار تحکیم کرده بود (بعدها تمام دیوارها و برجهای ارگ از سنگ ساخته شد). در دهنِ دروازهی ارگ مقابل عساکر دولتی نطقهای شدیداللحنی علیه حکومت از طرف کاندیدانِ مردم بهعمل آمد. افسران حافظ ارگ پیشنهاد کتبی مردم را که مبنی بر محکومیت حکومت و درخواست تجدید انتخابات بود گرفتند، و از طرفی شاه جواب دادند که فردا نظر شاه به مردم ابلاغ خواهد گردید. مردم در همانجا فیصله کردند که فردا برای گرفتن جواب شاه در صحن وسیع لیسهی استقلال اجتماع خواهند نمود، بدینصورت تظاهرات موقتن خاتمه یافت.
اما همان شب صحن لیسهی استقلال را (در جوار ارگِ شاهی) زیر آب فرو بردند، و رادیو کابل رسمن به مردم اخطار داد که سر از فردا هرگونه اجتماعات خلاف قانون و ممنوع است و متخلفین تعقیب خواهند شد. متعاقبن دستهجات نظامی با زرهپوشها در جادههای شهر به حرکت افتاد و یکشبانه روز این عمل دوام نمود. فردا جراید دولتی نتیجهی انتخابات جعلی روز گذشته را که فقط هفتهزار و سهصد و هشتاد رأی بود منتشر ساخت، زیرا اکثریت رأیدهندگان شهر کابل با این انتخاباتِ مفتضح مقاطعه کرده بودند، در حالیکه سهسال پیشتر مردمِ شهر کابل در انتخابات شورای دورهی هفتم بیشتر از پنجاههزار رأی در صندوق انداخته بودند، که بیست و هشت هزار رأی آن متعلق به من (میر غلام محمد غبار) و داکتر محمودی بود، مگر اکنون کاندیدانِ دولت هر دو نفر مجموعن چهار هزار و هفتصد و نود و هشت رأی تحمیلی حاصل کرده بودند.
این تنها نبود، حکومت بعد از مظاهره، منازل و رفت و آمد هیأتهای اجرائیهی احزاب وطن و خلق را علنن تحت مراقبت پلیسهای بایسکلسوار و افسران موتر سوار قرار داد، و بعد از هفده روز، چهارده نفر از اعضای حزب وطن و شش نفر از اعضای حزب خلق را به زندان افگندند، و از یکسال تا چهار سال و یازده سال بدون تحقیقات و محاکمه نگهداشت.»
منبع: میرغلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ،ج. دوم، انتشارات میوند، صص ۲۶۹-۲۷۰