نقش رهبرانِ دینی_مذهبی در جنگ استقلالِ افغانستان

Spread the love

“اعلان جنگ به مقابل انگلیس در واقع جواب مطالبه‌ی رهبرانِ مذهبی، باالخصوص علمای قبایلی ولایت مشرقی و هم‌کاران شان در آن‌طرف خط مرزی دیورند بود، که از دیر زمان منتظر آن بودند. حاجی عبدالرزاق (بنام مولوی و ملا هم از وی یاد شده) که هم رییس جمعیتِ العلماء بود و هم نفوذ قابل ملاحظه‌ای در بین روحانیون هر دو طرف سرحد داشت، به صفت وسیله‌ی ارتباط بین حکومتِ افغانستان و رهبران قبایلی آن‌طرف مرز (جانب انگیس‌ها) به فعالیت آغاز نمود. این شخص در ابتدا به سوات و باجور رفته بود تا با هم‌کاران نزدیک و رفقایش حاجی ترانگزایی و ملا بابری یک‌جا شده و مالیات قبایلی را غرض حمایت نصرالله خان جمع‌آوری کند. امان‌الله خان با این‌که در ابتدا حکم حبس وی را صادر کرده بود، با درک این‌که ملای مذبور می‌تواند شایان خدماتی مهم در جریان جنگ شود، از این تصمیم صرف نظر کرده، به وی دستور داد که در باجور بماند. شاه در نامه‌ای به مولوی عبدالرزاق نوشت: «به یک خدمتگار وفا شعار دولت و یک عالم برجسته‌ی دینی مثل جناب شما ضرورت داریم که به امور بسیار مهم دینی و دولتی در آن‌جا رسیدگی نمایند.» ملا عبدالرزاق از فحوای این فرمان درک نمود که پلان حمله‌ای وسیع تعرضی به مقابل انگلیس روی کار است و از این رو روش  خود را در برابر رژیم تغییر داد. زمانی‌که جنگ به طور رسمی اعلان شد، حاجی عبدالرازق در نواحی سرحدی به فعالیت آغاز کرده، با رهبرانِ قبایل تماس برقرار نمود و به دایر نمودن جرگه‌های قومی، به منظور تشکیل ائتلاف قبایلی به مقابل انگلیس‌ها، در مناطق سوات، دیره، چترال و باجور دست به کار شد. چیزی از اعلان جهاد نگذشته بود که حدود ۴۰هزار مردِ جنگی تحت رهبری بابری ملا، حاجی ترانگزایی، ملا سرکانی و پاچا صاحب اسلام پور، جمع شدند. مناطق کنر، جلال‌آباد و باجور تحت اداره‌‌ی  مولوی محمد ابراهیم کاموی در آمد و ترجمه‌های پشتو و دری اعلان جهاد در آن‌طرف مرز تا پشاور و راولپندی توزیع شد. هم‌چنان ملا چکنهور، لشکری بزرگِ قومی از قبایل مهمند تشکیل داد که بعد از شکست صالح محمد خان در دکه، به جنگ در مقابل انگلیس در دره‌ی مهمند ادامه دادند. وی توانست که مردم محل را وادار کند تا مواد خوراکه‌ی مورد ضرورت را برای لشکر، که از کمبود مواد غذایی در مضیقه بودند، از قریه‌های مجاور به دست آورده و به جنگ ادامه دهند.

شیخ فضل عمر مجددی، که بعدها لقب نورالمشایخ به وی داده شد، عساکر دولتی را در ولایت جنوبی (پکتیا) همراهی کرد. او در خطابه‌اش در زرمت نیت پادشاه را برای به دست‌آوردن آزادی کامل افغانستان چنین بیان نمود: «پادشاه افغانستان اعلی‌حضرت سیف الملت والدین امان‌الله خان عزم مصمم فرموده تا به‌عون الله تعالی و صدقه‌ی حبیبه علیه صلوات والسلام آزادی تامه‌ی افغانستان را بهر فداکاری که باشد به همکاری ملت مسلمان و غیور افغانستان از انگلیسِ استعمارجو به دست آورد. اگرچه مملکت ما نسلا بعد نسل به همه‌ی معنی مستقل و آزاد بوده و خواهد بود، اما بعد از خارج‌شدن انگلیس در محاربه‌ی میوند به دسایس گوناگون فرنگیانِ مکار بعضی شرایط را به امرای سابق تحمیل نموده بودند که منافی آزادی تامه‌ی داخلی و خارجی افغانستان بود. اسلام رقیت را که ضد حریت یعنی استقلال است نمی‌خواهد. سبحان الله چه افتخار بزرگ است. اگر شهید شدیم جنت‌الفردوس جای ماست و اگر زنده و مجاهد ماندیم باعث سعادتِ دارین ماست، چنان سعادتی که قدسیان را بر آن غبطه آید. التجا می‌کنم که امروز تمام اقوام افغانستان نعره‌ی جهاد استقلال و امر واجب الاذعان امیر امان‌الله خان غازی را لبیک گویند.»”

منبع: افغانستان در عهد امانیه (واکنش‌های مذهبی و تحولاتِ اجتماعی زمان سلطنتِ امان‌الله خان)، داکتر سنزل نوید، مترجم؛ محمدنعیم مجددی، چاپِ اول، انتشارات احراری، صص ۶۷-۶۹

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *