«رهبرانِ تنظیمهای مجاهدین هنوز در مورد تشکیل حکومتِ موقت به نتیجهای نرسیدهاند. اما در کابل آرامش حکمفرماست. گرچه مردم نگرانند، عدهای شهر را ترک میکنند، ولی بسیاری نمیدانند که چه کاری باید بکنند؟
مردم به تغییر رژیمهای سیاسی عادت کردهاند. کودتاهای پی در پی در دو دههی گذشته حداقل بساط چهار دولت را برچیده است، اما این بار سخن از کودتا نیست. هزاران تن از مجاهدین آمادهی حمله به کابل اند، برای بسیاری از آنها کابل سنگرِ دشمن است که به گفتهی ضیاءالحق باید در آتش بسوزد. گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی مکررن تهدید کرده است، که اگر شرایط او پذیرفته نشود، روز یکشنبه، بیستوپنجم اپریل(آوریل) حمله خواهد کرد. این تهدید قبل از همه متوجه رقیب او احمدشاه مسعود بود، که بخش بزرگتر نیروهای کابل در اتحاد با او قرار گرفته بودند. در پاسخ به این تهدید احمدشاه مسعود از طریق ارتباط بیسیم از گلبدین حکمتیار خواست تا از حملهی روز یکشنبه به کابل صرف نظر کند. او به حکمتیار گفت؛ حملهی شما سبب درگیری شدید و هرج و مرج در کابل خواهد شد.
احمدشاه مسعود: «تهدید کردید که به روز یکشنبه حملهی نظامی به کابل میکنید و من قسمی که در گذشته هم در این گپهای خود صریح بودم، حالا هم به صراحت میگویم که نشود خدای ناخواسته حملهی شما بر کابل، باعث درگیری بسیار شدیدی بین خود مجاهدین شود؛ چرا وقتیکه یک طرف داخل کابل ساخته شود، گروههای مختلفی داخل کابل میشوند، هرج و مرجی که در کابل ایجاد میشود، وضع خرابی که در آنجا ایجاد میشود، به یقین که بگویین، نگویین منجر به برخوردی بین مجاهدین خواهد شد و بهتر است که شما مسأله را همین حالا به من اطمینان بدهید، که روز یکشنبه حملهای وجود ندارد، قسمیکه من از این طرف، سر این مسایل به شما اطمینان دادم که حملهای وجود ندارد، که ما در فکر کارهای دیگر نشویم، انشاءالله شنیده شد؟»
حکمتیار: «من شنیدم، ولی من از طرف خود عرض میکنم که این فیصلهی ماست. به همهی جبهات هدایت صادر شده. وقتی که تهدید شده، سنجیده و دقیق انتخاب شده و تا زمانی که حالتی ایجاد نشود که در نتیجهی آن ضرورت عملیات را فرد فرد مجاهدین ما منتفی بشمارد، ما شاید قادر به تأخیر و تهجیل در این وقت ِ محدث نداشته باشیم.»
احمدشاه مسعود: «معنی این گپ این است که روز یکشنبه حتمن حمله میکنید تا من آمادگی بگیرم.»
حکمتیار: «آمادگی برای چه؟»
احمدشاه مسعود: «آمادگی برای دفاع از مردمِ کابل، زنِ کابل، مردِ کابل، خرد و کلانِ کابل، آمادگی برای دفاع از همین ملتِ مظلوم…»
در این میان رهبرانِ مجاهدین سرانجام در بیستوچهارم اپریل (آوریل) ۱۹۹۲م شورای پنجاهویک نفری را در پاکستان به وجود آوردند، که باید قدرت را به عنوان حکومتِ موقت در دورهی انتقال به دست میگرفت.
رهبری این شورا در دو ماه اول به صبغتالله مجددی و در چهار ماه بعد به برهانالدین ربانی محول شد. اما قبل از اینکه این شورا وارد کابل شود، جانشینانِ رییسجمهور نجیبالله در دو خط، ارتباط شان را با نیروهای احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار و برخی گروههای دیگر تحکیم میبخشیدند.
در بیستوپنجم اپریل (آوریل) دیگر جنگ آغاز شده بود. نیروهای حزب اسلامی از یکسو و نیروهای ارتش و ائتلافِ شمال از سوی دیگر برای به دستگرفتن کنترولِ پایتخت وارد نبرد سهمگینی شدند. آرامشِ شهر در زیر شلیکِ تانکها و توپخانهی سنگین برهم خورده بود، جنگِ وحشتناکی که کابل نظیر آنرا در طول این سده به خاطر نه داشت. اعضای حکومتِ مجاهدین در پاکستان خود را برای رفتن به کابل آماده میکردند. صبغتالله مجددی رهبر حکومتِ جدید که کمیتهای را تحت ریاستِ احمدشاه مسعود برای تأمین امنیت انتخاب کرده بود، در گفتوگویی با بی.بی.سی. نیروهای حزب اسلامی را اخلالگر خواند.»
منبع: افغانستان در قرن بیستم، ظاهر طنین، چاپ دوم، موسسهی انتشاراتِ خاور، صص ۳۸۳-۳۸۶