«قتل سفیرِ امریکا  و توسعه‌ی شورش در کشور»

Spread the love

«پس از دزدیدن و کشتن سفیرِ امریکا «آدولف دابز» مشکلات فراوانی برای دولتِ کابل فراهم شد. این عمل نه تنها نشان داد که در قلبِ کابل امنیت وجود ندارد، که قتل سفیر موجب قطع روابط آمریکا با افغانستان گردید. تا آن زمان آمریکا مانند سایر کشورهای غربی که با افغانستان سر و کار داشتند، سیاستِ احتیاط را نسبت به افغانستان پی گرفته بود، اما به کمک‌های خود، در برابر برنامه‌های از پیش تعیین شده کاملن ادامه می‌داد و چندان توجهی به گرایش دولتِ تره‌کی به مسکو نداشت. هم‌چنین، آمریکایی‌ها به شعارها و فریادهای ضد امپریالیسم آمریکا بی‌اعتنا بودند.

سفیرِ آمریکا در روز «چهارده‌هم فبروری ۱۹۷۹م» توسط چهار نفر از افراد مربوط به دسته‌ی ستمِ ملی که از چپ‌های طرفدار مائو «چه‌گواریست» بودند و مرکز آن‌ها در مشرق افغانستان است دزدیده شد. آن‌ها قصد داشتند سفیرِ آمریکا را با بعضی از اعضای خود که در زندان بودند مبادله کنند و مخصوصن علاقه‌مند به آزاد کردن بحرالدین باعث بودند. بحرالدین باعث در بدخشان شهرت داشت و او را شخصیتی هم‌چون چه‌گوارا می‌دانستند. این اقدام به سرعت جنبه‌ی تراژدی به خود گرفت، زیرا تروریست‌ها و سفیرِ آمریکا با هم به وسیله‌ی گلوله کشته شدند. افراد پلیس افغانستان در صدد بودند که اتاق محل زندانی شدن سفیر را در هتل کابل به زور تصرف کنند و در نتیجه تیراندازی شروع شد و سفیر و تروریست‌ها «هردو» کشته شدند.

مسوولیت این عمل به گردن پلیسِ افغانستان و مستشاران شوروی گذاشته شد، اما مامورین آمریکا در کابل از آن بیشتر عصبانی شده بودند، که در این عملیاتِ ظریف برای نجات جان «دابز» با آن‌ها مشورت نشده بود. بسیاری از مردم تصرف وحشیانه‌ی اتاق هتل را مورد انتقاد قرار دادند و بعضی معتقد بودند این کار با توطئه‌ی افغان‌ها یا روس‌ها و یا هر دو انجام شده است. تا بدین وسیله سفیرِ آمریکا را که فوق‌العاده در امور افغانستان وارد بود از بین ببرند.

در نتیجه‌ی ناخرسندی آمر یکا و سوءظن آن‌ها، سفیر جدیدی برای کابل فرستاده نشد در حالی‌که برنامه‌ی کمک آمر یکا برای سال «۱۹۷۹م» که قرار بود ۲۵ میلیون دلار باشد به میزان ۸۰ درصد کاسته شد.  کمک رسمی آمریکا به افغانستان در سال «۱۹۷۸م» مبلغ ۲۷ میلیون دلار بود. کاهش کمک مالی آمریکا موجب شد که برنامه‌ی هلمند_دره‌ی ارغنداب که آمریکا در آن سرمایه‌گذاری بسیاری کرده بود ناتمام بماند.

تراژدی «دابز» موجب شد، که سیاست‌مدارانِ متفکر کابل برای اولین بار قدرت دولتِ تره‌کی را مورد تردید قرار دهند، زیرا وقتی‌که درمرکز کابل، دولت قدرت حفظ امنیت نداشته باشد، چه‌گونه خواهد توانست در شهرستان‌ها قدرت خود را اعمال کند؟ به علاوه‌ این عمل به موقع بود و گویای این مطلب که مقاومت در برابر حکومت تره‌کی شروع شده است و مصممانه ادامه خواهد یافت. مخالفت‌ها از چپ و هم‌چنین از راست بود[۱].

پس از آن، شورش به همه‌جا سرایت می‌کند و شهرهای اصلی «کابل در ماه جون» و تمام ولایات را فرا می‌گیرد. امین که به‌تدریج تمام حکومت را قبضه کرده است در «۲۷ مارچ ۱۹۷۹م» توسط تره‌کی به نخست وزیری منصوب می‌شود؛ ولی بحران حاکم بین این دو نفر شدت بیشتری می‌یابد. تره‌کی که مقامات شوروی از او حمایت می‌کنند تصمیم می‌گیرد دو شاخه‌ی حزبِ دموکراتیک خلق افغانستان را مجددن با هم آشتی دهد و دست امین را از قدرت کوتاه کند، ولی در حقیقت این پرزیدنت تره‌کی است، که روز «دهم سپتامبر ۱۹۷۹م» توسط امین حذف می‌شود، در حالی‌که که شایع شده بود شوروی‌ها همه‌ی تلاش خود را برای رسیدن به هدفی عکسِ این واقعه به کار گرفته بودند. به موجب اعلامیه‌ی رسمی دولت، تره‌کی « در پی یک بیماری طولانی» درگذشته است.[۲]»

منبع‌۱: افغانستان در زیر سلطه‌ی شوروی، آنتونی هی من، ترجمه، اسدالله طاهری، ۱۳۶۵، صص۱۴۳-۱۴۵٫

منبع‌۲:  جنگ افغانستان- دخالت شوروی و نهضت مقاومت، آندره بریگو و اولیویه روآ، ترجمه، ابوالحسن سروقد مقدم، نشر، بنیاد پژوهش های اسلامی، ۱۳۶۶، ص۶۴

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *