«کودتای حزبِ دیموکراتیک خلق و سرنگونی حکومتِ داوود خان»

Spread the love

«صمد غوث معاونِ وزیر خارجه‌ و عضو هیأت افغانستان در کتابی که تحتِ عنوان سقوطِ افغانستان نوشته، افشا کرده است که در روز دوم مذاکرات لیونید برژنف رهبر شوروی پس از تأکیدهایی روی روابط دوجانبه و سیاست‌های عام کشورش، به داوود نگاه کرده و مسائلی را مطرح کرد که حتی برای مترجم شوروی ناراحت‌کننده بود و برای حاضرانِ مجلس غیرمنتظره:

برژنف شکایت کرد که در افغانستان تعداد کارشناسان کشورهای ناتو بر بنیادِ طرح‌های دوجانبه و هم‌چنین در سازمان ملل‌متحد و سایر پروژه‌های چند جانبه‌ی امداد به گونه‌ی قابلِ ملاحظه‌ای افزایش یافته است. او ادامه داد: «اتحاد شوروی با ناخرسندی به این تحولات می‌نگرد و از دولتِ افغانستان می‌خواهد تا خود را از این کارشناسان که جز جواسیس مصمم برای دفاع از منافع امپریالیسم نیستند. رهایی بخشد.»

با این سخنان، به گفته‌ی صمد غوث ترسی بر اتاق حکم‌فرما شد. بعضی از روس‌ها به گونه‌ی نمایان خجالت‌زده بودند و افغان‌ها ناخرسند به نظر می‌رسیدند. صورت داوود گرفته و تیره شده بود. در حالی‌که برژنف حرف‌هایش را قطع کرده و گویا منتظر شنیدن پاسخِ رییس‌جمهور افغانستان بود، داوود با صدای سرد و بدون هیجان پاسخِ برژنف را داد:

او به برژنف گفت: «آن‌چه همین حالا توسط رهبر روسیه گفته شد، هیچ‌گاه از طرف افغان‌ها پذیرفته نخواهد شد و من این سخنان را به عنوان دخالتِ صریح در امور داخلی افغانستان می‌دانم.»

داوود اضافه کرد: «ما هیچ‌گاه به شما اجازه نخواهیم داد که برای ما در اداره‌ی کشور ما و این که چه کسانی را در افغانستان استخدام کنیم، دستور دهید. این که ما کارشناسان خارجی را چگونه و در کجا استخدام می‌کنیم، حق منحصر به فرد دولت افغانستان باقی خواهد ماند. در صورتی که ضرورت باشد افغانستان فقیر خواهد ماند، اما آزاد در عمل و تصامیم خویش.»

پس از این اظهارات، داوود ناگهان برخاست و به سوی در خروجی سالنِ مذاکرات گام برداشت. برژنف هم‌راه با دیگر رهبران شوروی؛ پادگورنی و الکسی کاسیگین نیز از جا برخاسته و با قدم‌های تند به سوی داوود شتافت. محمدداوود در آستان در خروجی، آن هم در اثر اصرار وحید عبدالله معاون وزیر خارجه حاضر شد تا با میزبانان وداع کند. در هنگامِ وداع، برژنف موافقت‌اش را در باره‌ی ملاقاتِ خصوصی ابراز کرد. اما داوود با صدای بلندی اظهار داشت که دیگر نیازی به آن ملاقات باقی نمانده است.

سیدمحمد گلاب‌زوی می‌گوید: «چهارشنبه ۶ثور (اردیبهشت‌ماه) پسر حفیظ‌الله امین، عبدالرحمن، به خانه‌ی ما آمد، ساعت شش صبح،  گفت که شیرآقا (پدر خود را  شیرآقا می‌گفت) در محاصره است و تره‌کی صاحب و دیگر رهبران را به زندان انداخته اند و به سیدمحمد بگو که به رفقا بگوید که صبح (فردا) انقلاب را شروع کنند. همان بود که در بخش قوای مسلح که من مسوولیت داشتم، من (این دستور) را تا ساعت یک شب به تمام قطعات رساندم، به قوای هوایی و مدافع هوایی و قطعات زمینی. بسیار باران هم بود و دستور حزب (این بود که) صبح هرکسی که به قطعات خود برسد انقلاب را شروع کند.»

رهبری کودتا را محمداسلم وطنجار از نیروهای زرهی و عبدالقادر از نیروهای هوایی به عهده داشتند. ژنرال (در آن وقت دگروال یا سرهنگ) عبدالقادر رییس ستاد نیروهای هوایی شام بیست‌وششم اپریل، شبکه‌ی افسران خود را آماده‌ی عمل کرد.

بعد از این که ضربه به رهبری حزب وارد آمد، در شش ثور (بیست‌وششم اپریل) ساعت تقریبن شش بعدازظهر به ما دستور آمد که نظامیان می‌توانند عمل کنند. چون موضوع پلان قبلن به دفتر سیاسی طرح شده بود و داده شده بود، به این اساس، به ارگان‌های مربوطه‌ی خود که مطابق پلان قبلی آماده بود ساعت هشت فردای همان روز که هفت ثور باشد، دستور دادیم که مطابق پلانی که قبلن آماده شده است، شما عمل کنید.

صبح‌گاهِ بیست‌وهفتم اپریل (اوریل) ۱۹۷۸ مطابق هفتم ثور (اردیبهشت) سال ۱۳۵۷ قیام نظامی علیه دولت محمدداوود آغاز شد.»

منبع: افغانستان در قرن بیستم، ظاهر طنین، چاپ دوم، موسسه‌ی انتشاراتِ خاور، صص ۱۹۹-۲۰۱ و ۲۱۶-۲۱۷

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *