«در ناحیهی مرکزی هزارهجات، کمیتههای محلی به سرعت تشکیل شد. ناحیهی هزارهجات در وسط کوهستانها قرار دارد و آنرا یک قلعهی مستحکم میداند که جغرافی و تاریخ آنرا به وجود آورده است. دسترسی به این منطقه کار آسانی نیست. چنانکه گفتیم پس از روی کار آمدن خلقیها در این ناحیهی دوردست کمیتههایی تشکیل شد «کمیتهها مانند تشکیلاتی است که در اواخر سلطنت شاه و پس از سقوط شاه در ایران تشکیل شد»، تا نیمهی ۱۹۸۰م چهل و دو ناحیه «تقریبن درهمه جا» از این قسمتِ بزرگ افغانستان با حکومت مرکزی قطع رابطه کرده، منطقهی خود را رأسن اداره میکردند. ادارهی این حکومت به دست بزرگانِ هزاره و مرکز آنها در شهر ورس در ایالتِ بامیان بود.
هر کمیتهی محلی تفنگهای آن محل را تحت اختیار داست «از نوع ۳۰۳ اس و تعداد آنها کم بود» و به علاوه مقدار کمی مهمات نیز ذخیره کرده بودند. سیستم سنتی خدمت نظام در یک مدت کوتاه «این خدمت کوتاه نظام را اربکی مینامند» تجدید حیات یافت و رسم چنین بود که از هر خانواده یک مرد باید به نوبت به مدت پانزده روز خدمت کند. این افراد به طور گروهی برای عملیات نظامی به نقاط اطراف هزارهجات در هرات، غزنه، قندهار، بامیان، مزارشریف و جاهای دیگر اعزام میشوند. خدمت اربکی حالا هم در جاهای دیگر عملی شده است. این شیوه برای رفع نیازمندیهای مردم هزاره لازم است زیرا تعداد تفنگ و گلولهی آنها کم است. تفنگها به نوبت به وسیلهی کمیتههای محلی به عنوان عاریه به افراد سپرده میشود.
این مطلب فقط گوشهای از فقر مردم هزاره را نشان میدهد و معلوم است که آنها از سایر نواحی فقیرترند. از لحاظ غذا و پوشاک و مسکن نیز در سطح پایینتری قرار دارند. انواع اشیایی که سابقا به راحتی در شهرها به دست میآمد امروز برای مردم هزاره جنبهی لوکس پیدا کرده است. چای، شکر، سیب زمینی، پیاز، و البته نفت در شمار کالاهای لوکس قرار دارند. جادههای مالرو که در تمام مواقع سال قابل استفاده باشند کم است. مدارس و چند درمانگاه که یک زمانی باز بودند بسته شده اند. از افراد هزارهای که در استان بلوچستانِ پاکستان از سال ۱۹۸۰ به بعد ساکن شده اند کمکهای مختصری به آنها میرسد. از کویته دارو و غذا غالبن بر گردهی مردم یا به وسیلهی اسب از راه بیابانی ژوب که بین مرزهای غزنه و کویته قرار دارد به اردوگاههای هزاره میرسد. در این اردوگاهها افرادِ مجروح به سلامت میرسند و نجات آنها از مرگ بستگی به دارو و معالجاتی دارد که به وسیلهی جامعهی سازمان یافتهی هزارهی پاکستان فراهم شده باشد.
هیات حاکمهی مرکزی هزارهجات «شورا در تابستانِ ۱۹۷۹ تشکیل شد» از نمایندگان چهل و دو ایالت تشکیل شده است. در این شورا قبیلههای مسلمان سنی به نام ایماق «آنها نیز از نژاد مغول_ترک میباشند» که مقرشان در مغربِ هزارهجات قرار دارد نیز شرکت دارند. رییس شورای انقلابی سیدعلی بهشتی و دبیرکل آن حسین ناصری است و فرمانده نیروهای نظامی سرگرد سابق سید حسن جگلن میباشد. با وجود آن که خطوط تلفنی در مرکز افغانستان هنوز وجود دارد، ارتباط با دنیای خارج به وسیلهی پیامهای که توسط اشخاص فرستاده میشود برقرار است. برای رسیدن از مرکز هزاره به کویته در پاکستان دو هفته وقت لازیم است. از اوت ۱۹۷۹ رهبران هزاره مراکز تبعیدی برای خود در کویته و شهرهای ایران تشکیل داده اند تا بدین وسیله بتوانند کمک دریافت کنند و صدای خود را به جهانیان برسانند. حزب هزاره، اتحاد مجاهدین اسلامی افغانستان نام دارد. دبیرکل این حزب ولی بیگ «عبدالحسین مقصودی» میباشد که در گذشته نمایندهی مجلس بوده است. ولی بیگ شخصیتی نیرومند است و در شمار رهبران انگشتشمار هزارهی کابل میباشد که توانسته است از پاکسازی سالهای ۱۹۷۸-۱۹۷۹ نجات پیدا کند»
منبع: افغانستان در زیر سلطهی شوروی، آنتونی هی من، مترجم؛ اسدالله طاهری، انتشارات سعید نو، صص ۱۹۸-۲۰۰