«علاوه بر این دولت روس، در باب ولایات روشان و شغنان، مشمول (مشغول) فراهم آوردن اشکالات برای من بود. به جهت قطع و فصل تمام همین مناقشات و زحمات بود که سفارتی را به ریاست سرمارتیموردوراند به کابل دعوت نمودم و چون مشارالیه شخص سیاسیدان هوشیاری بود ملتفت که اطمینان باعث اطمینان است. چنانکه شیخ سعدی علیهالرحمه گوید:
دل را به دل راهی است در این نیلگون سپهر
از کینه، کینه خیزد از روی مهر مهر
مشارالیه به جهت سلامتی و محافظت خود به من اعتماد نموده عازم کابل گردید و مشارالیه به همراهی معاونین خود کلنل الیس که یکی از اجزاء ادارهی نظامی هندوستان بود و کاپیتان مانریس اسمیت و مستر کلارک که یکی از اجزاء وزارت امور خارجهی دولت هندوستان بود و دکتر فن، حکیم باشی فرمانفرما و مستر دانالد و چند نفر از محاسبین و منشیها و اجزاء هندی به تاریخ نوزدهم ماه سیپتامبر (سپتامبر) سال ۱۸۹۳ م. از پیشاور، به طرف کابل حرکت نمودند و در ورود سفارت مذکور به کابل، جنرال من غلام حیدرخان از آنها استقبال نمود. من اندکی را که عمارت مسکونی پسرم حبیبالله خان بود و متصل به کابل میباشد، به جهت منزل آنها تعیین نمودم.
بعد از مجلس رسمیاول، فوراً مشغول مذاکرات گردیدیم. چون سرمارتیموردوراند، شخص سیاسیدان بسیار زیرکی بود و زبان فارسی را هم خوب میدانست، تمام مذاکرات زود اصلاح شد، ولی به جهت اینکه ثبت هر حرفی را که سرمارتیموردوراند و خودم و دیگر متکلمین سفارت، صحبت میکردیم داشته باشیم قرار داده بودم که منشیباشی من سلطان محمد خان، عقب پرده بنشیند، بدون آنکه کسی او را ببیند یا حضور او را عقب پرده غیر از خودم دیگر کسی بداند. و هر کلمه را که سرمارتیموردوراند یا خودم با همدیگر تکلم میکردیم به خط رمز اختصاری نوشته، ثبت این مکالمات، تماماً در دارالانشاء دولتی ضبط است. حاصل تمام صحبتها این است که گفتوگویی که بین دولت من با دولت روس در باب روشان و شغنان حاصل شده بود، چنانکه قبلاً بیان داشتیم قطع و فصل گردید.
در باب ولایت واخان که جزء مملکت من گردیده بود، قراردادم که تحت محافظت دولت انگلیس باشد، چرا که ولایت مذکور را به خوبی مستحکم نمایم. در باب خط سرحدی، قرارداده شد که خط مذکور را از چترال و گردنهای بروغیل تا پیشاور کشیده مشخص نمایند و از آنجا هم تا کوه ملک سیاه معین نمایند. به این قسم که واخان و کافرستان و اسمار و طایفهی موهمند لال پوره، قدری از وزیرستان جزء مملکت من گردید و من ادعای حقوق خود را در باب استانسیه راه آهن چمن نو و چغایی و باقی وزیرستان و بلند خیل و کرم و افریدی و باجور و سوات و بنیر و دیر و چیلاس و چترال ترک نمودم. هر دو طغرا قرارداد نامه را در باب سرحداتی که معین شده بود، خودم و اجزاء سفارت مهر و امضا نمودیم و در قرارداد نامهی مذکور نیز ذکر شده بود چون دولت افغانستان به طور دوستی ادعاهای خود را در باب بعضی از ولایات چنانکه قبلاً مذکور شده است قطع نمود. لهذا به عوض این همراهی وجهاعانه که سالی دوازده لک روپیه دولت هندوستان تا به حال میپرداخت، بعد از این سال هجده لک روپیه خواهد داد.
علاوه بر این دولت هندوستان متعهد گردید که محض همراهی دوستانه، اسلحه و ادوات حربیه به دولت افغانستان بدهد و نیز قرارداده شد که بعدها دولت افغانستان هر قدر اسلحه و ادوات حربیه که خواسته باشد، ابتیاع نموده وارد افغانستان نماید، دولت انگلیس مانع نشوند.»
منبع: تاجالتواریخ، امیرعبدالرحمن خان، جلد اول و دوم، انتشارات میوند، صص ۴۱۹-۴۲۱
نوت: عکس از اولین ملاقات یعقوب خان با سر جانکینز در سفیدسنگ-گندمک-۱۸۷۹