«چگونگی سقوط حکومت خادم دین رسول‌الله»

Spread the love

«بخاطر سرکوب قیام حبیب‌الله و شورش شینوار دولت امانی متوجه قوای هوایی شد، که در آن متخصصان شوروی کار می‌کردند. اما علی‌الرغم این، استفاده از نیروی هوایی طور جدی، کاری و مؤثر نبود. چنان‌چه هنگامی که شورش مشرقی در جریان بود، روزی یکی از طیارات قوای هوایی امانی که پیلوت و کشاف آن شوروی‌ها بودند، هنگام اجرای وظیفه بالای شهر جلال آباد متوجه شدند که شهر در آتش می‌سوزد و اغتشاشیون مشغول چور و چپاول‌اند، بناً پیلوت‌های مذکور بالای باغیان آتش گشودند. هنگام مراجعت به کابل به آن‌ها نظر به تصمیم خود سرانه‌ی‌شان اخطار داده شده و در مقابل هر مرمی فیر شده یک افغانی (جمعن یک هزار افغانی) جریمه شدند.

همچنان یکی از طیارت دیگر دولتی (که در داخل آن بم هم بود)، توسط دسته‌ی حبیب‌الله سقوط داده شده و بعدن منفجر شد. پیلوت (روسی) این طیاره دفعتن از بین رفت و معاون آن که سخت سوخته بود، به شفاخانه انتقال یافت.

سفیر شوروی لیونید شتارک در مراسم به خاک سپاری پیلوت شوروی در تپه شیرپور ضمن بیانیه‌یی پیرامون اوضاع به میان آمده‌ی افغانستان اعلام نمود که این جنگ اهداف دیگری دارد که تنها سقوط دولت امانی نه بلکه این جنگ علیه اتحاد شوری می‌باشد.

امان‌الله خان نظر به مشوره‌ی مادرش علیاحضرت سراج‌الخوایتن به توزیع اسلحه به اهالی کابل و چهاردهی آغاز کرد. توزیع پنجاه هزار قبضه تفنگ با مقدار زیاد کارتوس به مردم کابل و نواحی اطراف آن و افراد قبایلی از انبارهای دولتی که بدون ثبت و قید صورت می‌گرفت، نه تنها کدام نتیجه‌ی مثبتی به بار نیاورد بلکه به وخیم شدن بیشتر اوضاع یاری کرد. چنان‌چه یک عده از قبایلی‌های وزیری، منگل و احمدزی با بدست آوردن سلاح از کوه آسمایی بالای سربازان گارد شاهی آتش گشودند.

همین طور غلام غوث خان فرزند ملک جانداد خان احمدزی توانست سی‌صد میل تفنگ دولتی را مانند غنیمت با خود به خوست ببرد، او در آن‌جا به مجرد رسیدن، اسلحه به دست آورده را به اهالی توزیع کرده آنها را برعلیه دولت شوراند. چون در توزیع اسلحه و مرمی دقت نمی‌شد، اکثریت قبایلی‌ها اسلحه بدست آورده را علیه خود دولت امانی استعمال نمودند.

یکی از گلوله‌های توپ به گدام غله و مهمات اصابت کرده باعث آتش هولناکی شد. آتش به سرعت پخش شده و بخش زیاد اسلحه‌ی ارگ را طعمه‌ی خویش ساخت. امیر حبیب‌الله بعد از مشوره با کاکا و دو نفر کلکانی دیگر تصمیم گرفت به طور قطعی از ارگ فرار کند. بناً خواستار متارکه شده نزد شاه ولی خان هیأتی را با تقاضای تدویر جرگه فرستاد.

شاه ولی خان پیشنهاد حبیب‌الله را پذیرفته مدت چند ساعت آتش بس را اعلام نمود. با استفاده از فرصت، حبیب‌الله امرداد، خانواده‌اش (شامل ملکه بی نظیر، کاکا، بی‌بی سنگری وغیره) و فامیل‌های افراد عالی رتبه دیگر را از ارگ بیرون کنند. او شخصن به قصر گل‌خانه جایی که جواهر و خزانه‌ی دولتی حفظ می‌شد، رفته و دو کیسه طلا را (که تقریبن دارای دو هزار عدد طلا بودند) خالی نموده در بین دستارش به کمر پیچاند و از راه دروازه شمال ارگ فرار کرد.

به این ترتیب کابل بدست شاه ولی خان و نیروهای قبایلی سقوط کرد، و ملیشه‌ها وارد پایتخت گردیدند، در شهر کابل به ویژه در ارگ، بی‌نظمی، انارشی و چوروچپاول آغاز شد. کیسه‌های جواهر، طلا، پول، قالین‌ها و آثار باستانی دست‌به‌دست می‌گشتند. برای جلوگیری و از بین بردن بی‌نظمی‌ها، شاه ولی خان کمیسیونی را که در ترکیب آن الله نوازخان، محمد گل خان مومند، عبدالجمیل‌خان و عبدالغنی خان شامل بودند، مؤظف ساخت. ارگ به کلی سوخته و تخریب شده بود و به مثابه‌ی مقر دولت و اداره قابل استفاده نبود. اکثر عمارات و ساختمانهای ارگ سوخته، فرش، موبل و اثاثیه ی آن غارت شده بود. بعد از فرار حبیب‌الله و افرادش و دخول قبایلی‌ها به ارگ مبلغی در حدود دوصد و پنجاه هزار افغانی در آن‌جا باقی مانده بود و بس.»

منبع: امیر حبیب الله کلکانی “مردی در حریق تاریخ، نویسنده: داکتر خلیل‌الله وداد “بارش”، انتشارات فضل-قصه خوانی بازار پشاور، سال چاپ: ۱۳۷۷ ه ش، صص ۸۳ و ۲۰۶

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *