«آخرین ساعات زندگی کلکانی در ارگ»

Spread the love

«ارگ در محاصره‌ی مهاجمان قرار گرفته و بسیاری از افراد گارد حبیب‌الله (که عمدتن اهالی کوهدامن و کوهستان بودند) از ارگ فرار کردند. در ارگ فقط خود امیر حبیب‌الله و جمعن حدود یک صد و بیست نفر باقی مانده بودند، که از جمله هشتاد نفر جنگجویان و طرفداران امیر و بقیه عمله و کارمندان آن‌جا بودند. ارگ در محاصره قرار گرفته بود.

۱۲ اکتوبر ۱۹۲۹ (در روز دوم محاصره‌ی ارگ) یکی از مخالفان امیر حبیب‌الله بنام اکرم پغمانی به ارگ نزدیک شده با دادن دشنام و فحش حبیب‌الله را به رویارویی دعوت کرد. طرف عصر همان روز امیر حبیب‌الله با چالاکی خود را به نزدیکی اکرم رسانده در یک چشم به‌هم‌زدن او را با تفنگش از بین برد.

در همان روز (۱۲ اکتوبر) پردل سپه‌سالار با قوای کافی از طریق پغمان وارد کابل شده و جانب ارگ محاصره شده در حرکت افتاد. اما هنگام دخول به ارگ توسط یکی از قومی‌هایش بنام آدم خان از عقب سر کشته شد. پس از کشته‌شدن پردل نیروی تحت قومانده‌اش نیز از هم پاشید. از ارگ و اطراف آن تقریبن همه سربازان و جنگجویان حبیب‌الله فرار کرده بودند. به قول خسروی در قلعه‌‌ی بالا حصار (در اواخر اکتوبر) یازده نفر باقی مانده بودند. طرفداران و افراد اردوی حبیب‌الله گروه گروه به شمالی فرار می‌کردند. اول از همه ملک محسن و برادرانش با خودمختارها و حاضرباش‌های‌شان فرار کردند. در این وقت در ارگ از همکاران نزدیک امیر حبیب‌الله فقط شیرجان خان و برادرانش (عطاالحق‌خان و محمدکریم خان خسروی) باقی مانده بودند. برادر امیر، حمیدالله نیز زخمی و از حرکت بازمانده بود.

هم زمان با محاصره‌ی ارگ و انداخت توپخانه بالای آن، امیر حبیب‌الله (گرچه تهدید می‌کرد خانواده‌ی نادرخان را مورد شکنجه و تعذیب و حتا نابودی قرار دهد) در ارگ از زندانیان محمدزایی بازدید کرده و آنها را تسلی می‌داد.

ارگ کماکان زیر آتش توپخانه‌ی شاه ولی خان از تپه‌ی مرنجان و مواضع دیگر قرار داشت. یکی از گلوله‌های توپ به گدام غله و مهمات اصابت کرده و باعث آتش هولناکی شد. آتش به سرعت پخش شده و بخش زیاد اسلحه‌ی ارگ را طعمه‌ی خویش ساخت. امیر حبیب‌الله بعد از مشوره با کاکا و دو نفر کلکانی دیگر تصمیم گرفت به طور قطعی از ارگ فرار کند. بنابر این خواستار متارکه شده نزد شاه ولی خان هیأتی را با تقاضای تدویر جرگه فرستاد.

شاه ولی خان پیشنهاد حبیب‌الله را پذیرفته مدت چند ساعت آتش‌بس را اعلام نمود. با استفاده از فرصت، حبیب‌الله امر داد، خانواده‌اش (شامل ملکه بی‌نظیر، کاکا، بی‌بی سنگری وغیره) و فامیل‌های افراد عالی رتبه را از ارگ بیرون کنند. او شخصن به قصر گلخانه جایی که جواهر و خزانه‌ی دولتی حفظ می‌شد، رفته و دو کیسه طلا را (که تقریبن دارای دو هزار عدد طلا بودند) خالی نموده در بین دستارش به کمر پیچاند و از راه دروازه‌ی شمالی ارگ فرار کرد.

به این ترتیب کابل بدست شاه ولی خان و نیروهای قبایلی سقوط کرد و ملیشه‌ها وارد پایتخت گردیدند. در شهر کابل به ویژه در ارگ، بی‌نظمی، آنارشی و چوروچپاول آغاز شد. کیسه‌های جواهر، طلا، پول، قالین‌ها و آثار باستانی دست‌به‌دست می‌گشتند. برای جلوگیری و از بین بردن بی‌نظمی‌ها شاه ولی خان کمیسیونی را که در ترکیب آن الله نوازخان، محمدگل خان مومند، عبدالجمیل خان و عبدالغنی خان شامل بودند، مؤظف ساخت. ارگ به کلی سوخته و تخریب شده بود و به مثابه‌ی مقر دولت و اداره‌ی قابل استفاده نبود. اکثر عمارات و ساختمان‌های ارگ سوخته، فرش، موبل و اثاثیه‌ی آن غارت شده بود. بعد از فرار حبیب‌الله و افرادش و دخول قبایلی‌ها به ارگ مبلغی در حدود دوصد و پنجاه هزار افغانی در آن‌جا باقی مانده بود و بس.»

منبع: امیر حبیب‌الله کلکانی، مردی در حریق آتش، نویسنده: داکتر خلیل‌الله و داد بارش، ناشر: فضل کتاب فروشی، سال چاپ: ۱۳۷۷، صص ۲۰۵ و ۲۰۶

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *