«منار یادگاری دهمزنگ و مناسبت آن با عبدالوکیل‌خان نایب‌سالار»

Spread the love

 «در تابستان ۱۹۳۰ میلادی (۱۳۰۹ شمسی) مردم کلکان در برابر فشار حکومت نظامی قیام و تقریبن ششصد نفر مسلح بالای عسکر ساخلو و حکومت محلی کوهدامن حمله کردند. از کابل سیدعبدالله شاه‌جی و عبدالوکیل‌خان نایب‌سالار نورستانی با یک دسته عسکر سوق گردید و در جنگی که واقع شد، نایب‌سالار کشته شد و شاه‌جی فرار کرد. به امر نادرشاه مناره‌ی یادگاری به نام عبدالوکیل‌خان در دهمزنگ ساخته شد، گو اینکه در میدان جنگ با خارجی‌ها کشته شده باشد. متعاقبن جنرال محمدغوث‌خان با قوه‌ی تازه رسید. در عرض راه‌ها قلعه‌های مردم را آتش زد و اسیران را از برج‌های بلند به زمین پرتاب کرد. تا این وقت محمدگلخان مهمند، وزیر داخله با عنوان رئیس تنظیمه‌ی شمالی رسیده بود (اسد ۱۳۰۹) و به سنت امیر عبدالرحمان‌خان لشکرهای حشری، مخصوصن از ولایت پکتیا رسیدن گرفت. این عساکر از طرف شاه‌جی در پکتیا تنظیم و به شمال سوق شده بود. طوری‌که جریده‌ی اصلاح در شماره‌های اسد ۱۳۰۹ خویش نوشت، تعداد لشکر حشری از مردمان احمدزایی، کروخیل، جاجی، منگل، طوطی‌خیل، وزیری، وردک، میدان و تگا بر بیست‌وپنج‌هزار تفنگدار بالغ می‌شد و این غیر از قوای منظم دولتی بود.

وظیفه‌ی آقای محمدگلخان مهمند و این قوای بزرگ نظامی و حشری در ولایت کاپیسا و پروان چه بود؟ الله‌نوازخان هندوستانی یاور شاه و فیض محمدخان زکریا، وزیر امور خارجه که شخصن از کابل به قلعه‌ی مرادبیگ، مرکز محمدگلخان مهمند رفته و برمی‌گشتند، چگونه هدایات سری شفاهی به محمدگلخان می‌دادند؟ جواب این سوال را اعمال و رفتار محمدگلخان مهمند در این ولایت به وضوح نشان می‌دهد و آن این‌که: قیام کلکانی‌ها و داوودزایی‌های کوهدامن در سرطان ۱۳۰۹ شمسی به عمل آمد، محمد گلخان در ۴ اسد سال مذکور به ریاست آن ولایت گماشته شد. او با اتکا به قوه‌ی بیست‌وپنج‌هزار نفری حشری و یک فرقه عسکر منظم و توپخانه‌ی دولتی در پروان و کاپیسا دست به عملیاتی زد که در یک کشور فتح‌شده‌ی خارجی هم مجاز نیست. محمدگلخان در این ولایت قیافت مارشال فاتحی به خود گرفته، در کمال تکبر و بیگانگی با مردم پیشامد و روش دشمنانه و وحشیانه نمود. او قوای حشری و نظامی را در تاراج خانه‌ها، انهدام دیوار باغ‌ها، احراق قلعه‌ها بگماشت و خود از شکنجه و لت‌وکوب و اهانت مردم (اعم از قیام‌کننده و مطیع دولت) فروگذار نکرد. او از قیام‌کننده جان می‌خواست و از مطیع مال. انکارکننده را چوب می‌زد و دشنام می‌داد، حتا تهدید به احضار زنش در مجلس عام می‌نمود. در خانه‌هایی که تلاشی می‌شد و اسلحه و پول بدست نمی‌آمد، زنان خانواده را تهدید به فروبردن سوزن در پستان‌شان می‌کرد. با این روش تا تابستان ۱۳۰۹ شمسی (طبق اطلاع شماره‌ی ۵۸ مورخ دلو روزنامه‌ی دولتی اصلاح) محمدگلخان از مردم کاپیسا و پروان ۲۳۷۸ تفنگ و ۱۷۰ تفنگچه، ۳۹۳۸۴ دانه‌ی طلا، و ۱۴۹۲۰۶ سکه‌ی نقره بیرون کشید و به کابل تقدیم کرد. البته آنچه را که قوای حشری و نظامی برای خود گرفته بودند، داخل این حساب نیست. محمدگلخان ۶۱۷ نفر را زنجیرپیچ به کابل فرستاد، ۳۶۰۰ نفر را محکوم به اعمال شاقه نموده، سرک‌های ولایت، حتا راه پنجشیر را تا کوتل خاواک بالایشان ساخت و هفت کندک عسکر از ایشان استخدام و در خارج از محل اعزام نمود.»

منبع: افغانستان در مسیر تاریخ، نویسنده: میرغلام محمدغبار، جلد دوم، انتشارات میوند، سال چاپ: ۱۳۸۴، ص ۷۱

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *