«از آنجا که طالبان دوباره در پاکستان تجمع کردند، القاعده نیز آنها را یاری رساند. جنگجویان طالبان در گفتوگو با خبرنگاران، یاددهانی کردند که شماری از عربهای القاعده، آنها را در آموزش شگردهای شورشگری در میان سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸ کمک کرد. عربها در آموزشدهی طالبان، به طور ویژهیی نقش مهمی در آموزش بمسازی به شمول وسایل انفجاری خودساخت IED داشتند که مؤثرترین شیوهی کشتن سربازان ناتو خواهد بود.
الیاس کشمیری پاکستانی که توسط ISI در سالهای ۱۹۹۰ آموزش دیده بود تا برضد هند بجنگد و از سوی شخص مشرف به خاطر دلیریاش در کشمیر مدال گرفته بود، در میان آن شماری از اعضای القاعده قرار داشت که مأمور شده بودند تا طالبان را آموزش دهند. کشمیری در ۲۰۰۲ با ISI بر سر این تصمیم که امریکا را در “نبرد با ترور” یاری رساند، برید و مهارتهای مهم و ارزندهاش را به اردوگاه القاعده آورد. او احتمالن در تلاش برای کشتن مشرف در ۲۰۰۴ دست داشت.
هرچند کمک القاعده به طالبان افغانستانی نسبت به طالبان پاکستانی در جایگاه دوم بود، گفتوگوها در ۲۰۱۰ با فرماندهان فعال و پیشین در جایگاه دوم بود. گفتوگوها در ۲۰۱۰ با فرماندهان فعال و پیشین طالبان نشان میدهد که ISI در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ فعالانه احیای طالبان را ترغیب میکرده است و پس از آن، به پیمانهی وسیع از آموزشها در کویته و دیگر جاها تلاشهای جنگی آنان را یاری میرسانده است. این زمانی بود که کیانی عهدهدار رهبری ISI بود. شماری از اردوگاه های ISI گاهی ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نوآموز داشته و یک فرمانده تخمین زده بود که ۸۰ درصد جنگجویانش در همچو اردوگاهها شرکت کرده بودند. شماری گفتند که افسران ISI اعضای شورای کویته بودند و حتا در حملات طالبان در درون پاکستان شرکت کردند. در سال ۲۰۰۸ کماندوهای ویژهی نیروی هوایی بریتانیا یک رهبر کشته شدهی طالبان را یک افسر پاکستانی شناسایی کردند.
حکومت کرزی در افغانستان، بی هیچ دستاوردی به واشنگتن و لندن در مورد ISI بی هیچ موفقیتی شکایت کرد. حامد کرزی به بوش گفت که یک سخنگوی بازداشت شدهی طالبان در افغانستان در جنوری ۲۰۰۷ گفت، ملاعمر آزادانه در کویته زندگی میکرد. این یک دورویی فوقالعاده توسط پاکستانیها بود؛ اما واشنگتن ایرادی در این مورد بر مشرف نگرفت.
شورشهای افغانستان سپس به پاکستان گسترش یافت. البته پس از اینکه شمار گیجکنندهیی از پشتونهای پاکستانی و گروههای پنجابی خودشان را جنگجویان آزادیبخش جهاد در همسویی با طالبان و گاهی وقت با القاعده خوانند. در آغاز این گروهها همکاری اندکی از خودشان به نمایش گذاشتند و ارتش پاکستان کوشید آنها را اداره و کنترل کند. این امر به جدیت شرمساری مشرف را- آنگاه که اطرافیان لعل مسجد را (مشهور به مسجد سرخ) در اسلام آباد به تصرف درآوردند و آن را به خاطر بازداشت “فاحشهها” از خیابانهای پایتخت استفاده کردند- نشان داد. چندین بانو که برداشته و گروگان گرفته شده بودند شهروندان چینایی بودند که معضل سیاسی را با متحد مهم پاکستانی ایجاد کرد.»
منبع: هم آغوشی مرگبار، نویسنده: بروس رایدل، برگردان: بهار مهر و تابش فروغ، چاپ اول: ۱۳۹۱، انتشارات امیری، صص ۱۶۲ و ۱۶۳