«امریکا و طالبان»

Spread the love

«پالیسی امریکا مملو از فرضیه‌های نادرست بود. وقتی که من با دپلومات‌های امریکا در سفارت امریکا در اسلام آباد بعد از ظهور طالبان در سال ۱۹۹۴ صحبت نمودم، آنها همه ذوق‌زده و علاقمند معلوم می‌شدند. طالبان به دسته‌های مختلف دپلومات‌های امریکایی که به دیدن طالبان در قندهار صف کشیده بودند، گفته بودند که آن‌ها ضد ایران هستند و ریشه کشت و تجارت کوکنار را می‌کشند. به دپلومات‌های امریکا اطمینان داده بودند که طالبان تمام خارجی‌ها را به شمول عرب‌های-افغان از افغانستان خارج می‌سازند و هیچ علاقه، به حکومت‌کردن ندارند. شماری از دیپلومات‌های امریکا طالبان را ناجی افغانستان تشخیص داده و آن‌ها را با عیسای مسیح و خیرخواهان عیسوی مقایسه کردند. دیپلومات‌ها معتقد شدند که طالبان اهداف ضروری و حتمی امریکا را در افغانستان برآورده می‌سازد. مواد مخدر را منع می‌کنند و دزدان و غارت‌گران را نابود می‌نمایند. با در نظر داشت سوابق اجتماعی طالبان، این امید خیلی ساده‌لوحانه بود، زیرا آن‌ها خود شان نمی‌فهمیدند از کی نمایندگی می‌کنند و آیا قدرت دولتی را می‌خواهند یا نه؟

وقتی که طالبان هرات را تصرف نمودند و هزاران دختر را از مکتب رفتن منع کردند، امریکا عمل طالبان را انتقاد ننمود. امریکا مثل پاکستان و آی. اس. آی. تسخیر هرات را کمک به شرکت یونیکال و تنگ‌شدن حلقه به دور گردن ایران تلقی کرد. هدف واشنگتن از استفاده طالبان در محاصره ایران، مانند پالیسی‌های دیگر امریکا خیلی کوتاه‌نظرانه بود، زیرا این امر سنی‌های پاکستان را علیه شیعه‌های پاکستان و پشتون‌ها را به ضدغیرپشتون تحریک کرد. برنت رابن نوشت: “امریکا به هر منظوریکه ایران را توسط طالبان به انزوا کشانید، به هدف خود نایل نشد، ایران امریکا را در افغانستان در تنگنا قرار داد.” ایران توانست با افشاسازی حمایت سی. آی. ای. از طالبان، خودش به جناح مخالف کمک رساند. یک دیپلومات ایرانی اظهار نمود، پالیسی امریکا، ما را مجبور ساخت با روسیه و اتحاد ضدطالبان همکار شویم و علیه پاکستان، عربستان و طالبان قد علم نمائیم.

شماری دیپلومات‌های امریکایی از عدم جهت پالیسی امریکا در افغانستان نگرانی نشان دادند و تائید نمودند که امریکا پالیسی واضح و منظم ندارد، آنچه پاکستان و عربستان می‌خواهد، می کند و همرائی می نماید. در یک یادداشت مخفی وزارت خارجه‌ی امریکا که کمی پیش از تسخیر کابل توسط طالبان در سال ۹۶ توسط تحلیلگران تحریر یافته و من توانستم قسمتی از آنرا بخوانم امده است، اگر طالبان توسعه پیدا کنند، روسیه، هند و ایران، از اتحاد ضدطالبان حمایت خواهند کرد و جنگ ادامه خواهد یافت. در این صورت امریکا بین دو جریان مخالف قرار خواهد گرفت، از یک طرف، دوست قدیمی خود، پاکستان را باید حمایت نماید و از سوی دیگر از دشمنی هند و روسیه که امریکا می‌خواهد دوستی شانرا کمایی نماید، جلوگیری کند. در این نوع حالت، امریکا نمی‌خواهد یک پالیسی واقع بینانه را در مورد افغانستان طرح و تطبیق بدارد. در سال انتخابات یک پالیسی واضح در مورد افغانستان، چندان ضرورت هم نیست.

یک مشکل دیگر هم وجود دارد، شمار کمی در واشنگتن به افغانستان علاقه داشتند. خانم رابن رافل-معین وزارت خارجه ی امریکا برای جنوب آسیا و یک شخصیت کلیدی در طرح پالیسی افغانی امریکا، در همان زمان به صورت خصوصی به من اظهار داشت که در مقامات بالایی قدرت، دلچسپی کمی به ابتکارات او راجع به افغانستان نشان داده می‌شود.»

منبع: طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ نو در آسیای میانه، نوشته‌ی احمد رشید، ترجمه‌ی عبدالودود ظفری، کابل: میوند، صص ۲۶۶- ۲۶۷

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *