«۲۴ حوت؛ قیام خونین هرات»

Spread the love

«مردم در صبح روز ۲۴ حوت با برافراشتن بیرق‌های سبز به طرف شهر روان شدند و در طول راه دسته‌جات دیگر اهالی از دهات و قریه‌جات نزدیک با آن‌ها پیوستند. فرقه ۱۷ جهت سرکوب قیام حرکت کرد ولی نسبت مسدود بودن راه، وسایط آن‌ها توقف نمود. در همین اثنا از چهار طرف بالای ایشان انداخت صورت گرفت. سید مکرم و نهضت والی هرات، سرمشاور فرقه ۱۷ دگروال کتاچوف از باغ فراموز خان قرارگاه فرقه عملیات را سوق و اداره می‌کردند. زد و خورد با قوای دولتی ادامه یافت. در طول روز ۲۴ و ۲۵ حوت مردم با دلیری و رشادت جنگیدند، تانک‌ها و زره پوش‌ها را با وسایل دست داشته مانند بوتل‌های تیل خاک، بمب‌های دستی، انداختن مواد مشتعل از فراز بام‌ها و عمارات از کار انداختند و جنگ را از شهر کهنه به داخل شهرنو کشانیدند.

حمله روز پنجشنبه ۲۴ حوت از سه استقامت دروازه‌ی قندهار، دروازه‌ی خشک، درب ملک شروع می‌شود. مردم با سلاح‌های شخصی مانند تفنگ‌های “برنو” تفنگ‌های شکاری، چپه‌کردن درخت‌های بزرگ ناجو ایجاد موانع در بالای سرک از تایرهای کهنه و آتش‌زدن آن و پرتاب بوتل‌های بنزین به طرف قطعات فرقه ۱۷ و زرهپوش‌های آن شروع می‌شود که از شر آن معاون استخبارات فرقه‌ی دوم بریدمن عبدالظاهر که از اهالی هرات بود در داخل بیردیم یا زرهپوش خود با سه نفر مرمتبات (افراد زره‌پوش) خویش زنده می‌سوزند و حریق می‌شدند.

دگرمن محمدانور مشهور به سینما، جگرن شمشیرخان قوماندان کندک دافع تانک، جگتورن حاجی قاسم از مشرقی قوماندان بطریه‌ی توپچی غند ۱۱، جگرن شیرآقا وردک قوماندان بطریه توپچی جگتورن محمد عمر قوماندان تولی پیاده غند ۷۰، تورن اسماعیل قوماندان بطریه دافع هوا (اسماعیل خان مشهور) و جگرن داودخیل قوماندان مرکز ثابت فرقه دو فیر توپچی از غند ۷۰ که یک اراده‌ی آنرا جگرن عزیزالله از اهل تشیع هرات بدست داشت بالای قرارگاه فرقه اجرا شد که در نتیجه دیوار طعام‌خانه خساره‌مند و یک‌نفر سرباز کشته شد. به تعقیب آن با صداهای الله اکبر تمام پرسونل فرقه از بارک‌ها و مواضع خود برآمده و به طرف شهر یورش برده با تظاهرکنندگان با تمام سلاح و تجهییزات خود پیوستند. در این هرج و مرج که بعد از بمباردمان طیارات بوجود آمده بود و هر کس به  طرفی می‌دوید و می‌گریخت، در سه راهی قریه‌ی جکان یک‌نفر مشاور تخنیکی غند ۲۸ که سوار جیپ بود، مردم ملکی آنرا ذریعه‌ی چوپ و سنگ به قتل رسانیده و در یک جیپ دیگر که دو نفر مشاورین دیگر همان غند بود، جسد مشاور مذکور را برداشته و به طرف باغ شیدایی گریختند و بعدن توسط هلیکوپتر خودها را به شیندند رسانیدند.

قوماندان غند ۵ توپچی عطامحمد خان دگرمن برایم گفت: “من در دفترم نشسته بودم، توپ‌ها آتش می‌کردند. من از وقایع داخلی فرقه چندان واقف نبودم. دفعتن چند نفر افسر مسلح داخل اتاقم شده و گفتند ما به مجاهدین پیوسته‌ایم، تو نیز با ما یکجا شو! زیرا می‌دانیم که حزبی نیستی. آن‌ها قومانده را بدست خود گرفتند و به یک بطریه امر دادند که به صورت انداخت دیرکت باغ فراموزخان را تحت آتش بگیرد. آن شخص جگتورن محمداسماعیل افسر کندک ۱۷۷ دافع هوای فرقه بود از اثر فیرهای توپچی والی، قوماندان فرقه و سرمشاور فرقه گریختند و از بیراهه خود را به میدان هوایی رسانیده بعدن به طرف شنیدند پرواز کردند.”

افسران مذکور که انستیاتیف حرکت را در فرقه ۱۷ بدست آورده بودند، در یکی از اتاق‌های غذا خوری فرقه تعدادی از افسران حربی و مشاورین را که در حال مشوره و تبادل نظر بودند، غافلگیر نموده همه را به آتش بستند. سپس سلاح کوت‌ها را به تصرف در آورده، دروازه‌های فرقه را بر روی مردم باز نمودند و مردم را مسلح ساختند. روز ۲۷ حوت مردم سایر نقاط مانند ادرسکن، ولسوالی اوبه، کشک، کرخ وغیره به قیام‌کنندگان پیوسته و شهر را سقوط دادند.»

اردو و سیاست، نوشته‌ی سترجنرال محمدنبی عظیمی، جلد اول و دوم، چاپ سوم، ۱۳۷۸، پشاور: میوند، صص۱۸۲ -۱۸۴

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *