«هیچ کشوری از انحلال اتحاد شوروی، به اندازهی ترکیه نفع نبرده است. روسها قرنها دشمن نیرومند ترکیه بودند. از اواخر قرن هفدهم تا جنگ اول جهانی چندین جنگ را گذشتانده بودند. این رقابتها، ترکیه را مجبور گردانید عضو پیمان ناتو شود و تلاش دارد به جامعه اروپائی داخل گردد. آزادی جمهوریتهای آسیای میانه، دفعتن ترکیه را بیدار ساخت و متوجه میراث تاریخی خود در منطقه گردانید.
تا سال ۱۹۹۱، پانترکیزم، مفکوره “وطن ترک” که از مدیترانه تا چین وسعت دارد، یک خیال رومانتیک بود که از جانب یک اقلیت روشنفکران ترکیه عنوان میشد ولی کمتر در اجندای پالیسی خارجی ترکیه، تبارز نموده بود. دفعتن، بعد از سال ۱۹۹۱، پانترکیزم به یک واقعیت قابل وصول درآمد و جز پالیسی خارجی ترکیه شد. اکنون زبان و لهجهی ترکی از استانبول تا قفقاز، آسیای میانه و ایالت سنکیانگ چین که یک کمر بند را تشکیل میدهد، صحبت میشود. جمهوریتهای آسیای میانه، ترکیه را مودل انکشاف اقتصادی خود در نظر دارند. ترکیه به حیث یک کشور اسلامی ولی اسلامی لائیک، میل دارد با توسعه نفوذ خود در منطقه، به یک بازیگر عمده در صحنهی جهانی تبارز نماید.
ترکیه به ارسال مقدار عمده کمک به جمهوریتهای آسیای میانه و ساحات قفقاز آغاز و پروازهای مستقیم به پایتختهای آنها انجام میدهد. توسط ستلایت پروگرامهای تلویزیونی ترکیه در منطقه دیده میشود و هزاران بورس تعلیمی برای شاگردان تهیه نموده و دیپلوماتها، سربازان و بانکرهای منطقه را مهارت مسلکی میدهد و یک اجتماع سالانه پانترکیزم را آغاز کرده است. در بین سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۸ شرکتهای ترکی مبلغی در حدود ۱٫۵ (یک و نیم) میلیارد دالر در منطقه سرمایهگذاری نموده است. ترکیه درک کرده است که بخاطر توسعه نفوذش در آسیای مرکزی، نباید روسیه را برنجاند، به همین خاطر روابط تجارتی خود را با روسیه افزایش داده و با خرید گاز روسیه میزان تجارتهای خود را از ۱٫۹ (یک عشاریه نه ملیارد دالر) در سال ۱۹۹۰، به ۴٫۱ (چهار عشاریه یک ملیارد دالر) در سال ۱۹۹۷، بالا برده است. در سال ۱۹۹۷ اروپا، با رد عضویت ترکیه به جامعه اروپایی، ترکیه را دل آزرده ساخت. ولی آنرا به امریکا، روسیه، اسرائیل و جمهوریتهای آسیای میانه بیشتر نزدیک گردانید.
ترکیه به صفت یک بازیگر عمده در بازی بزرگ نو، در آمده است. احتیاج ترکیه به انرجی و توقع آن کشور به نفوذ در منطقه. حکومات موفق ترکیه را یکی بعد از دیگری تشویق کرد تا ترکیه را به صفت مسیر مطمئن انتقال انرجی و صدور نفت و گاز آسیای میانه، تبارز دهند. در سال ۱۹۹۷، امریکا و ترکیه مشترکن مفکوره را پیش کشیدند که بنام “دهلیز انتقال” مسما گردید. مفکوره “دهلیز انتقال” آن بود که یک شبکه لولههای انتقال و ترانسپورت نفت از باکو در آذربائیجان تا بندر سیهان در ترکیه از طریق جورجیا و قفقاز کشیده شود. قزاقستان و ترکمنستان دعوت خواهند شد تا از راه این شبکه نفت خود را صادر نمایند. امریکا تاکید میکرد که اشتراک قزاقستان و ترکمنستان در این شبکه، حجم صدور نفت را بالا میبرد و پروژه طولانی و قیمتی باکو-سیهان را اقتصادی میگرداند. امریکا تقاضا داشت که ترکمنستان اعمار پروژه تمدید خطوط انتقال گاز را از زیر بحیرهی کسپین، موازی با شبکهی “دهلیز انتقال” باکو-سیهان، روی دست گیرد و گاز خود را به اروپا صادر کند.»
منبع: طالبان، اسلام و نفت، تآلیف احمدرشید، ترجمهی عبدالودود ظفری،۱۳۸۷، کابل: میوند، صص ۲۲۷ – ۲۲۹