«ترکیه نقش موثر در تغییر پالیسی اسرائیل در مورد افغانستان، بازی نمود. ترکیه و اسرائیل بعد از موافقتنامه ۱۹۹۳ اوسلو، روابط خیلی نزدیک نظامی و استراتیژیکی داشتند. اسرائیل و شماری از یهودها به نفع طالبان، در امریکا فعالیت نمودند. اسرائیل در تبعیت از پالیسی وزارت خارجه امریکا، طالبان را علیه ایران تشخیص داده بود و فکر میکرد میتواند با استفاده از آنها جلوی نفوذ ایران را در افغانستان و کشورهای آسیایمیانه بگیرد. برعلاوه، تمدید خطوط لولههای گاز از داخل افغانستان توسط شرکت یونیکال، مانع انکشاف خطوط لولههای گاز ایران از آسیایمیانه میشود.
دستگاه استخبارات اسرائیل (موساد) با گروه طالبان باب مذاکره و مباحثه را از طریق دفتر ارتباطی طالبان در امریکا انکشاف داد و با شرکتهای نفتی، ارتباط قایم نمودند. دستگاه استخبارات نظامی پاکستان، آی اس آی، باوجودیکه پاکستان اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، از دیالوگ اسرائیل و طالبان حمایت کرد. آی اس آی، در دوران جهاد با موساد و سی. آی. ای. روابط نزدیک داشت. با میانجیگری اولی ترکیه، اسرائیل و ترکمنستان در رشتههای زراعت، صنایع نفت و مخابرات در آسیایمیانه سرمایهگذاری کرد.
مگر بعدتر پالیسی امریکا در مورد طالبان تغییر خورد، اسرائیل از روش امریکا پیروی نمود. علت تغییر پالیسی امریکا، پناهدادن طالبان به اسامه بن لادن و تشویق تجارت و تولید مواد مخدر بود. ترکیه توانست اسرائیل را قناعت دهد که طالبان تهدیدی به امنیت هستند و میتوانند بنیادگرایی اسلامی را به آسیایمیانه صادر نمایند. طوریکه شرکت یونیکال از صحنه دور شد و اسرائیل نفرت و انزجار جمهوریتهای آسیایمیانه و ترکیه را علیه روش طالبان مشاهده نمود، موساد با اتحاد مخالف طالبان دروازه صحبت را گشود. اسرائیل با وجودیکه به احمدشاه مسعود کماکان مظنون است و به او اعتماد ندارد، علاقه ندارد مشاهده کند که طالبان بر تمام افغانستان تسلط پیدا کند. طالبان و اتحاد شمال یکدیگر را بخاطر دریافت حمایت اسرائیل متهم میسازند.
بخاطر اعمار و تمدید لولههای انتقال گاز از آسیایمیانه به آسیایجنوبی از راه افغانستان به امنیت ضرورت است که با ختم جنگهای افغانستان، فراهم میگردد. الاخضرالابر اهیمی (لخظر ابراهیمی) برایم درباره اظهار داشت جمهوریتهای آسیایمیانه دو مشکل به ارتباط افغانستان دارند، اول ترس، دوم فرصت. آنها ترس دارند که معضلهی افغانستان در داخل خود افغانستان قابل حل نیست و میتواند به جمهوریتها که از پیش چندان ثبات ندارند، سرایت نماید و آنها را بیثباتتر گرداند. جمهوریتهای آسیایمیانه میخواهند از هرگونه جنجال و ماجراجویی از سوی کابل خود را کنار بکشند، مانند بنیادگرایی اسلامی، دهشتافگنی ویا موادمخدر، فرصت آن است که این جمهوریتها که محاط به خشکه هستند، بسیار آرزو دارند که خود را از وابستگی به روسیه بینیاز گردانند آنها به طرف جنوب متوجه اند تا خطوط انتقال نفت و گاز اکمال شود. آنها حکومتی را در کابل میخواهند استقرار پیدا کند که هم احساس مسئولیت داشته و همهمسایه نیک باشد.
با وجود پایان افتیدن قیمت نفت و حالت مخمصهآمیز اقتصادی روسیه، نزاع و رقابت میان ایالات متحد امریکا و روسیه بخاطر تسلط نفوذ بر آینده خطوط انتقالات ادامه پیدا میکند. روسیه سرسختانه میخواهد، امریکا را از آسیای مرکزی، از همجواری خود دور نگه دارد.»
منبع: طالبان، اسلام و نفت، تآلیف احمدرشید، ترجمهی عبدالودود ظفری،۱۳۸۷، کابل: میوند، صص ۲۳۰- ۲۳۳