«۲۶ دلو، از نگاه تاریخ»

Spread the love

«سرانجام روز موعود فرا رسید، یک صدوبیست هزار جنرال، افسر و سرباز قشون سرخ پس از تقریبن نه سال اقامت در افغانستان به تاریخ ۱۵ فبروری ۱۹۸۹ افغانستان را ترک گفتند، و آخرین فرد آن‌ها جنرال بوریس گروموف قومندان عمومی اردوی ۴۰ به تاریخ ۱۶ فبروری پل دوستی حیرتان را عبور کرد، در نیمه‌ی پل بوریس گروموف پسر جوانش را ملاقات کرد، هر دوی آن‌ها به حال پیاده پل دوستی را عبور کردند. با رفتن وی خروج نیروهای شوروی که از هفته‌ها و ماه‌ها بدینسو ادامه داشت تکمیل گردید. معلوم نیست هنگام عبور از فراز رود آمو، جنرال گروموف به چه می‌اندیشید، به افغانستان تنها و ویرانه. به نخلستان‌ها، تاکستان‌ها و کشتزارهای سوخته و نیم‌سوخته، به کوه‌ها، تپه‌ها و ماهورهای به خون نشسته، به منازل و کلبه‌های متروک و تخریب شده، به کشتزارهای پر از ماین، رودخانه‌های پر از فلز و جاده‌های مملو از تانک‌ها و موترهای سوخته و حریق شده، به میلیون‌ها مهاجر و هزاران نفر معلول و قربانی بی‌رحمانه‌ی شراپنل‌ها و بم‌ها، به کشور برباد رفته و یا به انجام پیروزمندانه‌ی یک وظیفه‌ی نظامی و انترناسیونالیستی؟ شاید هم در فکر سردوشی‌های جدید و ستاره‌های تازه و تازه‌تر بود.

بلی، نه سال گذشته بود، نه سال که به نظر نمی‌رسید پایانی داشته باشد. نه سالی طولانی برابر با ابدیت! نه سالیکه در حدود یک میلیون سرباز شوروی با آمدن و رفتن و جا عوض‌کردن خویش در افغانستان، هزاران خاطره‌ی دردناکی با خود به ارمغان بردند. در جریان این سال‌ها بیشتر از ۱۵۰۰۰ نفر این قشون به خاک و خون کشانیده شدند. بیشتر از چهل هزار نفر زخمی و معیوب گردیدند و هزاران نفر اسیر و لادرک شدند. نه سالیکه مصارف جنگی آن به ۷۰ بلیون دالر بالغ گردید. ۷۰ بلیون دالر که بیشتر از ۲۵فیصد عواید خالص شوروی بود.

اردوی شوروی بدون تردید قوی و نیرومند بود و در هیچ جنگی عقب ننشست. اما تحلیل می‌رفت، به ستوه آمده بود. به گونه‌ی روزافزونی قربانی می‌داد و اگر عقب‌نشینی نمی‌کرد، فرجام ناخوشایندی در انتظارش بود.

فرانتیر پوست نوشت: “به طور فشرده می‌توان گفت که تجاوز روس بر افغانستان نتیجه‌ی توطئه انگلستان بود، ۱۵ سال بعد وقتی که مجاهدین “بینی مسکو را خون کردند” یعنی مسکو را شکست دادند، همین مجاهدین به نیروی تروریستی بین‌المللی تبدیل شدند و چنانکه عملیات خود را در سرک‌های امریکا رو بروی دفتر CIA انجام می‌دهند. یک افسر سی. آی. ای اعتراف می‌کند که سالیان ۱۹۷۰-۱۹۸۰ وقتی که امریکا بلیون‌ها دالر را برای حمایت مجاهدین می‌پرداخت، هیچ‌وقت پیش‌بین بوده نمی‌توانست که روزی همین نیرو علیه امریکا بر می‌خیزد، در فکر هیچ یکی از تحلیل‌گران نظامی و سیاسی امریکا خطور نکرده بود، ولی شاید استخبارات انگلیس این مطلب را می‌فهمیدند، زیرا تقریبن بیش از ۲۰۰ سال با افغانستان در بازی بزرگ در تماس بوده اند. بنابر این انگلیس ترجیح داده بود که امریکا را جلو بیندازد.”

به گمان اغلب که ربایندگان اصلی جنگ افغانستان همانا امریکائیان بوده است. آن‌ها بدین گونه انتقام ویتنام شان را گرفتند. شوروی‌ها را ذریعه چریک‌هایی که مورد پشتیبانی ایشان بود، معتوب و مقهور ساختند.

بازندگان اصلی این جنگ یقینن مردم افغانستان بوده اند، این کاشانه‌های ایشان بود که مملو از مخروبه ها و آجر شده اند. این سرزمین‌ها و کشتزارهای آن‌ها بوده که سوخته، لم یزرع و میلیون‌ها ماین در آن فرش گردیده اند و سرانجام، این شوهران، پدران و پسران آنها بوده که در چنان یک جنگی که باید ربوده می‌شد، کشته شدند.»

منبع: اردو و سیاست، نوشته‌ی سترجنرال محمد نبی عظیمی، جلد اول و دوم، چاپ سوم، ۱۳۷۸، پشاور: میوند، ص ۳۶۸ -۳۷۱

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *