«۱ـ اینکه(سلام که)از طریقهی مسنونهی قولی رسول اکرم است آنرا ترک و به اشارهیی که عادت کفار است ما اهالی مسلمان را جبراً ترغیب نمود.
۲ـ اینکه دستار که طریقهی سنت آن حضرت است که ادای نماز با آن کامل میگردد، به عوض آن کلاه که به رسم و هیئت کفره و ادیان باطله است، به ما اهالی اسلامی حکم و تارک آنرا مجرم نشان داده است.
۳ـ اینکه آنچه البسهی اسلامیه که ملبوس سلف بود آنرا ترک، همه را به البسهی کفر مشابهت و امر داد.
۴ـ اینکه به مضمون آیات قرآنی که مرد اجنبی از زن اجنبیه و زن اجنبیه از مرد بیگانه چشم خودها را نگاه بدارند، این امر عظمی خداوندی را گذاشته برخلاف آن اعلان ترک ستر داد.
۵ـ اینکه اسلام خروج زن کبیره و بالغه را بدون اجازه زوجش و ضرورت شرعی شارع جواز نداده، این امان الله همگی دخترها و زنها را به مکتب مقرر کرده، پردهی ناموس ما مسلمان را درید.
۶ـ اینکه احیاء لحیه و قطع شارب که از سنت قولی و فعلی رسول الله بود، امروز امان الله برخلاف آن جاری نموده بود.
۷ـ اینکه بچههای(؟) که شرعاً حکم دختران بالغه را دارند(؟)به مکتبها، مفاد دینی و علم شرایع و احکام قرآنی برآنها مرتب نبوده بلکه در اعتقادات شان خللهای زیادی و اصل و خود بچهها همگی بیباک شده اند. طلب علم که بر هر مسلم و مسلمه فرض کفایه است، مقصد از علم احکام قرآنی است نه این علمی که خط و حساب انگریزی و یا نام بلاد و سلاطین ماضی و السنهی کفر یاد بگیرند.
۸ـ اینکه در هیچ ملت و مذهب اسلامی رواج نشده و نیست که دختران بالغهی اسلامی را از دارالاسلام کشیده و بدون محارم در بلاد کفر روانه کرده تا خط و حساب انگریزی یاد بگیرند. از این کار قبیحهاش ما جمیع اهالی اسلامی ملعون همه اهالی بلاد کفر و اسلامیه شده بودیم. در هیچ زمان هیچ پادشاه ظلم صریح نکرده و نخواهد کرد.
۹ـ اینکه عملیات ظاهری امان الله آنچه است دلالت به خرابی اعتقاد باطلهی او داشت که از امور شرعی متعرض است. آنچه کارات که از او ملاحظه میشود به مقصد چهار روز دنیایفانی و بر خواهشات نفسانی است. به ترقی خواهی دین پاک که سرمایهی حیات ابدی است پرداخت نداشت.
۱۰ـ اینکه رسولالله(ص)حب علم و عالمان را مثل حب و دوستی خود نشان داده. امانالله همراه علم و عالمان عداوت ذاتی داشت. علم دین و عالمان را بد و استخاف شان را خوب میدانست. این علامیهی کفر است.
۱۱ـ اینکه به قرار مضمون آیات قرآنی شخصی که بانی فتنه و فساد فی مابین مسلمین شود یعنی بدعیات خلاف مذهب حنفی را جاری گذاشته طبق پیشنهاد خود تشبیهات فعلی و قولی اهل نصارا را ساخته بود و میخواست رشتهی اسلامیه را از گلوی ما اهالی کشیده پیرو افعال کفر نماید.
۱۲ـ اینکه سنهی قمری را که ملفوظ آیات قرآنی است آنرا محو و شمسی را رواج داده بود.
۱۳ـ اینکه اعلان نموده بود که سنه و تاریخ انگریزی را بعد از این تحریر کنید. مقصدش اینکه رفته رفته کتب معتبر فقه شریف را محو و کتب منسوخهی کفر را روا سازد.
۱۴ـ اینکه از زمان رسولاکرم(ص)الا حال اسمای ایام معین و معاملات خرید و فروش را در روز جمعه نهی بوده امان الله تغییر ایام را نموده روز جمعه را شنبه و پنجشنبه را جمعه نام نهاده تحریف دین را نموده که خلاف امر شرع شریف است اختراع نموده.
۱۵ـ اموال بیتالمال را به مصرفی که شارع جواز داده نکرده، ملاها، موذنها و خدمتکاران مساجد که در وقت ملوک سابقه مقرر بودند و معاش از بیتالمال داشتند همه را امانالله موقوف، آذان و اقامت و امربالمعروف و نهی منکر و رئیس و محتسب که تقویت دین و شعایر اسلام بر آنها مرتب بود همه را ترک و منع ساخته. این خلاف امر مشروعه است.
۱۶ـ اینکه عالمان و مشایخ دین که اعلای کلمات الله را نموده امر معروف و تذکیر دین پاک را مینمودند همه را امانالله منع نموده، از این معلوم و ظاهر شده که تخریب دین حقانی را اختیار نموده.
۱۷ـ اینکه حضرت مجددی را که مقتدای عالم اسلامیه بوده و میباشد، چنانچه در اول سلطنت کمر امارت او را بسته و تلقین طریقهی از آنها هم نموده خود او را به دسیسهی غیرحق به خیالات فاسدهی خود محبوس و حاجی ملاعبدالرحمان خان مرحوم که یک شخص عالم جید حقانی و فدایی و مجاهد دین پاک رسولالله بود و باعث اظهارات حق و رفع منهیات خلاف شرع او را مانع بود به قتل رسانید.
۱۸ـ اینکه شراب خوری که گناه کبیره و به قرار آیات قرآنی که نهی مطلق است و بت پرستی که شرکجلی است در بین خود و مامورین خود وغیره مسلمین امر و رواج داده بود.
۱۹- اینکه ملاعبدالله مرحوم را که از سمت جنوبی و یک شخص عالم و جید حقانی و فدایی و مجاهد دین پاک رسول الله بود باعث اظهارات حق و رفع منهیات و اقدامات بدی که امان الله امر داده بود و او مانع بود… مقتول و باقی نفرشان را خراب و فرار ساخت.»
منبع:
۱ـ نوید، داکترسنزل، افغانستان درعهد امانیه، سال ۱۳۸۸، برگردان: محمد نعیم مجددی، نشر احراری. صفحههای ۲۱۹ـ ۲۲۰