«روابط پاکستان و افغانستان»

Spread the love

میزان هم‌دستی رسمی پاکستان در ظهور مجدد طالبان تا حدودی قابل مشاجره و منازعه است. در محافل خصوصی، مقامات آگاه امریکایی، ناتو، افغان و مقامات سازمان ملل متحد، یک دسته اعتقاد دارند که سازمان استخباراتی پاکستان و نیروهای مرزی پاکستان با طالبان و سایر گروه‌های مسلح و آشوب‌گر که از آن سوی مرز افغانستان دست به حملات تروریستی می‌زنند، همکاری تنگاتنگی دارند. دولت مردان در اسلام آباد در عالی‌ترین سطح، به هر روی، هر نوع ارتباط رسمی این گروه‌ها را انکار می‌کنند و اغلب استدلال می‌کنند که شاید بعضی از اعضای سابقه سازمان استخباراتی آی. اس. آی به صورت مستقل و برخلاف سیاست‌های دولت عمل کنند.

پاکستان در حقیقت با اجازه دادن به گروه طالبان و دیگر سازمان‌های اسلام‌گرا و تندرو برای فعالیت در داخل قلمرو این کشور، دو انگیزه‌ی ژئوپولتیکی و داخلی دارد. اسلام آباد از روی کار آمدن دولتی که متحد هند باشد، هراس دارد و تلاش می‌کند تا جناح‌های غیرپشتونی را که در مقابل نفوذ دهلی نو تأثیرپذیر و آسیب‌پذیر هستند، تضعیف کند. نخبگان پنجابی پاکستان که اغلب گردانندگان اصلی قدرت در این کشور به شمار می‌آیند، هم‌چنان ترجیح می‌دهند که مقاصد و جاه‌طلبی پشتون‌ها ماهیت خارجی به خود بگیرد، به جای معطوف‌شدن به داخل جوامع خود پشتون‌ها در تکاپوی کسب آزادی بیش تر یا حتا استقلال کامل برای مناطق پشتون‌نشین در داخل خاک پاکستان، برای به چنگ‌آوردن قدرت در افغانستان در تلاش هستند. اگر این ملاحظات، مقامات پاکستانی را وادار به یاری رسانی به شورش مسلحانه طالبان نکنند، حداقل انگیزه‌ی دولت پاکستان را در راستای سرکوب شورشیان تقلیل می‌دهد.

افغانستان هرگز یک کشور متکی به خود نبوده است و ممکن است که هیچ‌گاه به این فضیلت دست نیابد. این کشور به طور ساده، بسیار عقیم‌تر، دور از دسترس و تک افتاده‌تر از آن است که بتواند زمینه‌ی تامین امنیت و ارائه حکومت‌داری خوب و کارا را برای جمعیت بزرگ و پراکنده‌اش فراهم کند. مگر این که دولت پاکستان تشویق شود که از اتکا به عناصر تندرو و رادیکال در درون جامعه‌ی پاکستان حذر کند، به حمایت‌هایش از گروه‌های تروریستی خاتمه بخشد، برای قشر جوان جامعه فرصت‌های آموزشی جایگزین را در مقابل مدرسه‌های دینی به وجود آورد. برای گسترش حکومت‌داری موثر در ولایت‌های سرحدی تلاش کند و به استفاده‌ی قلمرو اش توسط جنبش‌های تروریستی پایان دهد، احتمال ضعیفی وجود دارد که افغانستان قادر به حفاظت قلمرو خودش شود.

وضعیت به طور کل ناامیدکننده نیست. اگر کمک‌های ایالات متحده‌ی امریکا و جامعه‌ی جهانی برای امور بازسازی افغانستان دیر سرازیر شدند، در سال ۲۰۰۸، تلاش‌ها جدی و گسترده اند. به هر روی، واشنگتن اینک نقش رهبری‌ای را که قبل از این به آن پشت می‌کرد، به دوش گرفته است. دولت‌های متحد امریکا و جامعه‌ی جهانی در کل، در مقایسه با عراق در افغانستان به مراتب بیشتر درگیر هستند. حمایت مردمی از دولت کرزی و حضور جامعه‌ی بین‌المللی در افغانستان تا هنوز چشمگیر و امیدوارکننده می‌باشد. اگر چه شدت و دامنه‌ی این حمایت به صورت فزاینده‌ای در حال فروکش کردن است.

قدرت نظامی ایالات متحده‌ی امریکا و نیروهای ناتو شاید بتواند در امر جلوگیری از بدتر و وخیم‌تر شدن اوضاع در افغانستان تا حدی موثر باشد. اما راهکارها و تلاش‌های سیاسی می‌توانند که اوضاع را به طور قابل ملاحظه‌ای بهبود بخشد.

منبع: پس از طالبان –ملت سازی در افغانستان، نوشته‌ی جیمز دابینز، ترجمه‌ی عارف سحر، ۱۳۹۱، چاپ دوم، کابل؛ مرکز مطالعات صلح و توسعه، ص ۲۸۶-۲۹۰

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *