اکنون موضوع صلح و جنگ افغانستان در مراحل حساس و بی پیشنهای قرار گرفته است. طرفهای درگیر جنگ بهشمول گروه طالبان که در طول ۲۰ سال گذشته از مهرههای درشت جنگ و خشونت در افغانستان بودند، در حال رأی زنی برای پایان دادن بهخشونتها میباشد.
نشستهای مختلفی در مورد صلح افغانستان نیز تا کنون در کشورهای منطقه برگزار گردیده است. اجماع جهانی و منطقهای برای ختم خشونتها و آغاز آشتی ملی نیز با اندکی اختلاف دیددگاهها وجود دارد. کشورهای متمایل به ایالات متحده آمریکا در سطح منطقه به خروج نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان نگاه خوشبینانه دارند. کشورهای که سیاست غیر آمریکایی را دنبال میکنند، بهدنبال مهرهسازیهای متفاوتی هستند تا از آنها در برابر خشونتهای فراگیر طالبان پس از خروج نیروهای خارجی کار گرفته و نگذارند که منافع آنها در افغانستان تهدید شود.
اما با این وجود؛ نشست استانبول که امیدهای فراوانی به آن دوخته شده بود، تا کنون بنابه دلایل مختلف به تعویق افتاده و برگزار نشده است. در این نشست امید ها برای رسیدن به ثبات سیاسی و کاهش خشونتها در افغانستان افزایش یافته و اکنون چشم امید مردم افغانستان که خسته از جنگ و خشونتاند، به این نشست دوخته شده است.
از سوی دیگر جناح موسوم به جمهوریت تا کنون نتوانستهاند با صدای واحد در برابر خواستهای طالبان بیایستند. رییسجمهور غنی چندی قبل در نشستی در ارگ ریاست جمهوری، تأکید کرد که کسانی که با ما نیست نمیتوانند در چوکات دولت افغانستان کار نمایند. برخورد سطحی و بدون مطالعه با واقعیتهای موجود کشور نمیتواند مسیر صلح را هموار ساخته و چشم اندازی از ثبات سیاسی را فراهم سازد.
جمهوریت به لحاظ مفهومی؛ چتری وسیع و همگانی برای تبلور اراده و خواست عمومی است. در دانش سیاسی، جمهوریت نظامی است که میبایست بر اساس آن اراده و مطالبات مردم و شهروندان را در آن بازتاب داده و زمینه مشارکت همگانی را فراهم ساخت. رییسجمهور غنی همیشه ادعا دارد که از جمهوریت و نظام سیاسی مبتنی بر اراده مردم حمایت میکند، اما متاسفانه در عمل نه تنها که جمهوریت موجود فاقد مصداقهای عینی و خارجی است؛ بلکه فرصت مشارکت همگانی در هر سطحی محدود گردیده است.
ادعای رییسجمهور مبنی بر حمایت از جمهوریت، ادعای بسی بی اساس و فاقد عقلانیت سیاسی است، جمهوریت در سخنرانی و بحثهای مطبوعاتی، عملی نمیشود؛ بلکه بنیادهای عملی و واقعی جمهوریت؛ مردم سالاری، مشارکت عادلانه همگان در قدرت، حضور معنادار زنان و احترام به حقوق اقلیت هاست که نظام جمهوری را از سایر نظامهای دیکتاتور مآبانه متمایز میسازد. اگر واقعن رییسجمهور غنی بهدنبال بسط و گسترش جمهوریت است، باید از حضور اقشار مختلف جامعه بدون ملاحظات قومی- نژادی در سطوح تصمیمگیری نظام حمایت نماید، تا مردم و شهروندان کشور باور کنند که جمهوریت در سخن نه، بلکه در عمل تحقق یافته است، از این حیث در جمهوریت کنونی که تنها حلقهی رییسجمهور و نزدیکان او از آن ابزاری برای موج سواری سیاسی خویش ساخته است، جامعهی جهانی ، کشورهای منطقه، سیاست مداران برجسته و تمام مردم افغانستان حمایت نخواهند کرد.
واقعیت این است که اگر عقلانیت سیاسی در شرایط کنونی جایگزین احساسات و هیجانات سیاسی نشود، نهجمهویت ون ه هم کلیت نظام سیاسی کشور در برابر بحرانهای که پس از خروج نیروهای آمریکایی احتمال آن میرود، مقاومت نخواهند کرد. برای تحقق اراده و خواست مردم در شرایط کنونی باید عقلانیت را در تمامی امور سیاسی رعایت نموده و فرصتهای مهم صلح را در راستای ثبات سیاسی و تداوم ارزشهای مردم سالار استفاده نمود.