دیروز (چهارشنبه، ۲۷ حوت) هیئت بهریاست عبدالله عبدالله رییس شورای عالی مصالحهی ملی در نشست ترویکا (امریکا، چین و روسیه) عازم مسکو پایتخت روسیه گردیده است. این نشست که به ابتکار کشور روسیه تنظیم گردیده است، به هدف اجماع سیاسی و تسهیل روند صلح افغانستان میان هیئت افغانستان و طالبان با حضور نمایندگان کشورهای آمریکا، چین، روسیه، پاکستان و راههای بیرون رفت از بحران کنونی در افغانستان میباشد.
بر اساس گزارشها، نشست مسکو تسهیلکنندهی نشست بزرگتری در استانبول پایتخت ترکیه است که در آن توافق نهایی میان طرفهای درگیر در افغانستان با حضور سازمان ملل متحد و کشورهای منطقه حاصل میگردد. نتیجهی این نشستها و گفتوگوها، هرچه باشد، بهنظر میرسد که آمریکا تصمیم برای خروج از افغانستان را در دستور کار قرار داده است و دیگر در این کشور هزینهی نظامی و تسلیحاتی نمیکند.
با این وجود این نشستها که بهمنظور کاهش خشونت و جنگ ویرانگر در افغانستان برگزار میگردد، باید در راستای منافع ملی و اهداف کلان افغانستان و شهروندان آن باشد. افغانستان اکنون در سختترین و حساسترین شرایط سیاسی و اجتماعی خویش قرار گرفته است، طالبان با قوت تمام در برابر جبههی نامتوازن “جمهوریت” از هرگونه رفتار سیاسی و دیپلماتیک استفاده ابزاری نموده و این جبهه را در پرتگاه سقوط کشانده است. مدعیان جمهوریت در مسایل و چانهزنیهای کلان بهدنبال بسط قدرت شخصی و امتیازگیریهای تیمی شان بوده و توجه اساسی و کانونی بهگفتوگوهای پیشرو در مورد صلح ندارند. این جبهه که همیشه از برنامه و عمل بهعنوان برتری شان نسبت به سایر رقبای سیاسی خود یاد مینمایند، اکنون که در حساسترین مراحل گفتوگوهای صلح و جنگ جمهوریت و امارت قرار گرفتهاند، نهبرنامه کاربردی برای خروج از بحران روی دست دارند و نه هم چشم اندازی برنامه ریزی شده برای گفتوگو با طالبان.
امروز جبههی معروف به “جمهوریت” در بیمسولیتی و ناامیدی کامل قرار دارد. هرچند کشورهای کمککننده و حامی نظام و نظم سیاسی نوین افغانستان تا کنون در پشت پرده از این نظام و ساختار حمایت میکند، اما مدعیان بهظاهر جمهوریخواه که در ارگ ریاست جمهوری حلقه تیمی – شخصی و خانواده گی ترتیب دادهاند، هیچ برنامه مشخصی برای گفتوگو با طالبان ندارند و این حلقهی کوچک اکنون در انحصار پول و ثروت خانوادهگی غرق گردیده و از تمامی امکانات دولتی برای منافع شخصی و تیمی شان در داخل و خارج از کشور استفاده مینمایند.
فسادهای میلیونی کارگزاران ارگ و حلقهی رییسجمهور غنی، فرصت و زمینه برای برنامهریزی در ابعاد وسیع حکومتداری را از شخص رییسجمهور و اطرافیان نزدیکش گرفته است. اکنون ارگ و دفتر رییسجمهور، تبدیل به دلال خانهای برای ثروت اندوزی و کسب مناصب سیاسی در بدل پول و امکانات اقتصادی گردیده و از برنامه و کار بنیادی در آن خبری نیست. مشاوران و دست بوسان نزدیک این تیم، به مشوره دهی در مورد مسایل کلان و حساس کشور، به جان همدیگر افتاده و از هر فرصت و امکانات حقیقی و مجازی برای تخریب دیگران استفاده میکنند.
این جبهه اکنون در برابر تاریخ سیاسی افغانستان و شهروندان کشور هیچ مسولیت پذیری نداشته و نمیتوانند از کلیت ساختار سیاسی افغانستان نمایندگی یا حداقل حمایت نمایند. بنابر این در شرایط کنونی که طالبان در دروازههای کابل رسیده و دیپلماتهای آن در قطر و استانبول بهدنبال رأی زنی در مورد حضور پرنگ آنها در بدنهی قدرت سیاسی و کسب تمامیت ارضی افغانستان بوده لازم است که اجماع سیاسی بهمنظور حمایت از نظام و ساختار کنونی شکل گرفته و تمامی ظرفیتها و فرصتهای سیاسی برای خروج از بحران کنونی و رسیدن به ثبات سیاسی بسیج شوند.