زلمی خلیلزاد نمایندهی ویژه وزارت خارجه ایالات متحده امریکا در امور صلح افغانستان در هفتهی جاری شماری زیادی از رهبران سیاسی و نمایندگان احزاب را در اقامتگاه و دفاتر کاری شان ملاقات نموده است. این ملاقاتها بنابه گزارشهای مطبوعاتی در مورد گفتگوهای جاری در دوحه – قطر و اجماع سیاسی در افغانستان انجام شده است. این نشستها با واکنشهای فراوانی از سوی فعالان حقوق بشری و فعالان حقوق زن روبر گردیده است. زلمی خیلزاد در این نشستها بیشتر با چهرههای مطرح سیاسی که در قضایای جنگ و صلح فعال بوده و تقربین نقش تأثیرگزار داشته است، دیدار نموده و آنها را به اجماع سیاسی تشویق نموده است.
در این میان آنچه کمتر مورد توجه خلیلزاد بوده، توده عادی جامعه، فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زن، جامعه مطبوعاتی و جوانان است که خلیلزاد در ملاقات هایش آنها را نادیده گرفته است. برخورد این نمایندهی ارشد آمریکا با قضایای جنگ و صلح افغانستان، یک برخورد گزیشنی و فرمایشی میباشد. او تصور دارد که با دیدن مارشال عبدالرشید دوستم، محمد محقق، کریم خلیلی، یونس قانونی و عطا محمد نور، میتوان جمعیت کثیر ازبیکها، هزارهها و تاجیکها را با خود داشت. محاسبهی خلیلزاد در مورد اجماع سیاسی افغانستان بی بنیاد و برمبنای تمایلات شخصی است. او با امتیاز دادن به رهبران سیاسی تلاش دارد تا سناریوی شخصیاش را در بحث صلح و گفتگو با طالبان بالای تمام مردم افغانستان تحمیل نماید. مردم افغانستان پس از سالها جنگ و مبارزه با تروریزم بینالمللی اکنون مستحقاند که در مورد سرنوشت آیندهی شان با آنها رو در رو و بدون ملاحظات سیاسی گفتگو کنند.
تیکهداران قومی و فگورهای سیاسی که خلیلزاد بهعنوان کارت بازی در مذاکرات صلح افغانستان انتخاب نموده است، فاقد پشتوانههای مردمی و سیاسی است. رهبران کنونی همیشه در قضایای جنگ و صلح شریک بوده و در واقع امروز نیز بقا و حیات شانرا در این ماجراجوییهای سیاسی میبینند. ایالات متحدهی آمریکا اگر واقعن بهدنبال صلح و ختم خشونتها در افغانستان است، باید مذاکرات صلح در متن تودههای مردم، قربانیان جنگ، خانوادههای شهدا، آوارگان این خشونتهای ویرانگر و کسانی که به دلایل مختلف از این جنگ صدمه دیدهاند، جستجو نموده و راههای بیرون رفت از بحران کنونی را مطالعه نماید.
برخورد یکجانبه با قضایای صلح و ادامه گفتگوهای بینالافغانی نمیتواند مسیر مشترک ملی برای تفاهم همگانی را در سطوح و پایههای مختلف ایجاد نماید، مردم افغانستان قربانیان اصلی جنگ و خشونتاند. اگر قرار باشد، صلحی در این کشور سامان یابد، باید با مشوره و با توجه بهمطالبات قانونی و شهروندی مردم افغانستان انجام یافته و صورت گیرد؛ در غیر آن، مذاکرات صلح نه تنها گره از مشکلات کنونی باز نخواهد کرد، بلکه خود بهعنوان بخشی از مشکل در افغانستان ظهور یافته و ثبات را با خطر مواجه میسازد.
از این رو و با توجه بهشرایط کنونی، لازم است که گفتگوهای صلح در مشورت با تمامی اقشار جامعه (فعالان حقوق بشری، نمایندگان زنان، نمایندگان جوانان، اهل مطبوعات، نمایندگان مردم در شوراهای ولایتی- پارلمانی و سنا و تودههای عادی جامعه) صورت گرفته و مطالبات اقشار مختلف افغانستان در میز مذاکره با نمایندگان گروه طالبان مطرح و از آن حمایت شود.