سیاست‌گذاری اجتماعی و نقش آن در کاهش فقر اجتماعی

Spread the love

محمدنسیم نظری

سیاست‌گذاری اجتماعی به‌عنوان عامل مهم و تأثیرگذار در روش‌های اجتماعی، جامعه شناسی فرهنگی، روان شناسی خانواده و فرهنگ اجتماعی بوده و در واقع تبیین‌کننده جای‌گاه این مسایل در عرصه‌ی اجتماعی و محیط پیرامون است. از سیاست‌گذاری اجتماعی تعاریف مختلف و گاهن متناقض ارائه شده است. طبیعی است که هر شخصیت علمی بنابر علایق فکری و مبانی معرفتی خویش نسبت به گزاره‌های چون سیاست‌گذاری اجتماعی که پس از تحولات مذهبی و عرصه‌ی صنعت در جهان کنونی رونما گردیده است، دیدگاه خویش را ارائه می‌نمایند. سیاست‌گذاری اجتماعی به‌مجموعه اقدام‌های مربوط به مقابله با مشکلات اجتماعی و هم به رشته‌ای دانشگاهی که به مطالعه این اقدام‌ها و یا رفتارها در عرصه‌ی محیط اجتماعی اتفاق می‌افتد، می‌پردازد. از همین‌رو بنابر نتایج بدست آمده از پژوهش‌های تطبیقی و تاریخی، سیاست‌گذاری اجتماعی در کشورهای مختلف در هر دو حوزه عملی و نظری با محتوا و روندهای متفاوتی مواجه بوده است.

الکوک دانشمند معروف اجتماعی بر این باور است که سیاست‌گذاری اجتماعی به‌عنوان بدیلی برای مدیریت اجتماعی، علاوه بر توسعه سیاست گذاری و دریافت خدمات، به زمینه‌های اجتماعی و نظری که فرایندها و سیاست‌ها در آن شکل می‌گیرند، نیز توجه دارد. بالدوک، دانشمند دیگری که در حوزه علوم اجتماعی و به‌صورت مشخص  روان شناسی اجتماعی کار می‌کند، معتقد است که سیاست‌گذاری اجتماعی کاهش نابرابری و بهبود رفاه انسانی در سطوح و ظرفیت‌های مختلف می‌باشد. به باور او نابرابری و رفاه انسانی یک مسله اخلاقی بوده و به لحاظ اخلاقی وجود شکاف بزرگ میان فقیر و غنی قابل توجیه نیست.

بنابر این سیاست‌گذاری اجتماعی به‌دنبال ایجاد سیاست (روش مدیریتی) مناسب برای کاهش فقر و دست‌یابی جامعه به امکانات و رفاه عمومی است. از این منظر، سیاست‌گذاری اجتماعی در سه حوزه جداگانه می‌تواند به کاهش فقر و نابرابری اجتماعی کمک کند:

۱-حوزه اجتماعی؛ بنابر مشاهدات تاریخی و جامعه شناختی، محیط اجتماعی آکنده از طبقات، طیف‌ها، سلیقه‌ها و شخصیت‌های حکمی- حقیقی، اجتماعی بوده که هر کدام بر اساس توانایی خاصی و منحصر به‌فرد خودش آراسته و پیراسته شده است. در حوزه اجتماعی با سیاست‌گذاری اجتماعی می‌توان، کانال‌های فقر و نابرابری را در سطوح عملی و نظری از میان برداشت. سیاست‌گذاری اجتماعی در طرح‌ها و برنامه‌های عملیاتی‌اش که از آبشخور بنیادهای نظری و معرفت شناسانه‌ای اجتماعی نشأت می‌گیرد.، تلاش می‌کند تا سیاست را روی دست گیرد که فقر به‌صورت موجود نا خواسته وارد عرصه اجتماعی نشده و حد اقل در عرصه‌ی عمل زمینه‌های آن مسدود و یا محدود شود.

حوزه اجتماعی؛ نیازمند دقت وتلاش کارگذاران ماهر ومتخصص است که فقر را به عنوان زخم ناسور از بدنه جامعه بیرون رانده وزمینه های عملی ونظری آن را در سطوح مختلف مسدود سازد. بنابر این، سیاست گذاری اجتماعی به معنای واقعی کلمه، تلاش نظری وعملی برای پایان دادن به فقر ودست یابی به رفاه همگانی است.

۲- حوزه‌ی فرهنگی؛ فرهنگ بنا به برداشت برخی از اندیشمندان معاصر، به‌عنوان زیربنای جامعه‌ی انسانی، نیاز مبرم و چی بسا جدا ناپذیر به سیاست‌گذاری‌های اجتماعی دارد. جامعه‌ی انسانی محصور تحولات بنیادین بسترهای تاریخی و جغرافیایی در ادوار و سنن مختلف بوده و تکامل آن بنابه خواست ظرفیت‌ها و ارزش‌های تاریخی- جغرافیایی رقم خورده است. هرچند برخی از اندیشمندان مدعی‌اند که بسترهای تاریخی مانند سایر گزاره‌های چون: سیاست و اقتصاد، زمینه‌ساز تحولات رژف در محیط اجتماعی و جامعه انسانی می‌باشد، اما مطالعه ارزش شناسانه به‌تاریخ جوامع بشری نشان می‌دهد که تاریخ به‌عنوان عمق و بنیاد ارزش انسان در ادوار مختلف و روایت‌گر زندگی آن‌ها در جبهات و بسترهای گوناگون، به‌عنوان عامل اصلی در تحولات جامعه انسانی مطرح می‌باشد. از این حیث، سیاست‌گذاری اجتماعی در کنار فرهنگ رشد نموده و ظرفیت‌های فرهنگی را در قالب سیاست‌گذاری اجتماعی می‌توان به شکوفایی و استعداد دورانی و دائمی رساند.

۳- حوزه اقتصادی؛ این حوزه بنابر ضروریات و اقتضاهای عملی و فکری خویش در سیاست‌گذاری اجتماعی یا به تعبیر دیگر؛ در اجرای بهتر سیاست‌گذاری اجتماعی نقش تأثیر گزار و ارزشمندی دارد. سیاست‌گذاری اجتماعی اگر به‌دنبال کاهش فقر و نابودی تفاوت‌های اجتماعی باشد، باید روش‌ها و میکانیزم‌های فقر زدایی را از اقتصاد فرا گیرد. بدین منظور، سیاست‌گذاری اجتماعی در کاهش فقر و نابرابری اجتماعی، معلول مستقیم حوزه‌ی اقتصادی و بنیادهای نظری این حوزه می‌باشد.

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *