پیامد خروج غیرمسوولانه از افغانستان

Spread the love

«زمانی که عقب‌نشینی نیروهای شوروی از افغانستان در اوایل سال ۱۹۸۸ شروع شد، طرف‌های درگیر در افغانستان به تلاش‌های سازمان ملل جهت به راه‌انداختن گفت‌وگوهای سیاسی واکنش سردی نشان دادند. در آن هنگام دگوکودووز فرستاده‌ی ویژه‌ی دبیرکل سازمان ملل برای افغانستان و جانشین‌اش بنون سیوان امکانات تشکیل حکومت فراگیر و قابل قبول برای افغان‌ها را با دولت‌های پاکستان، امریکا، شوروی، افغانستان و گروه‌های مجاهدین، شاه سابق و شخصیت‌های مستقل افغان مورد بحث قرار دادند. اما عجله‌ی شوروی برای خروج از افغانستان و باور مخالفان دولت کابل به سقوط فوری رژیم پس از عقب‌نشینی نیروهای شوروی، مانع هرگونه توافق صلح‌آمیز شد.

هم‌زمان با خروج آخرین سربازان شوروی در فبروری ۱۹۸۹، گروه‌های مجاهدین شورای مشورتی‌ای را در شهر راولپندی پاکستان تشکیل دادند که هدف آن ایجاد یک دولت موقت انتقالی بود. این دولت به گفته‌ی صباح الدین کشککی از مسوولان شورای فرهنگی جهاد در آن زمان، باید ظرف یک‌ماه قدرت را در افغانستان به دست می‌گرفت…

دولت دکتر نجیب‌الله در کابل، برخلاف پیش‌بینی‌ها و توقع مجاهدین فوراً پس از خروج قوای شوروی سقوط نکرد. در روزهایی که گروه‌های مقاومت مشغول مباحثه درباره‌ی حکومت انتقالی بودند، نجیب‌الله سعی داشت تا مواضعش را مستحکم سازد. او حالت اضطراری را اعلام کرد و دفاع از پایتخت و شهرها در برابر حملات مجاهدین در دستور کار قرار گرفت. اختلافات در جنبش مقاومت و برتری نظامی رژیم، دو عاملی بود که دولت نجیب‌الله از آن سود می‌برد. اما در همین حال مجاهدین برای سقوط دولت، حمله‌ی بزرگی را در جلال‌آباد آغاز کردند. این جنگ با مقاومت شدید نیروهای دولتی روبه‌رو شد. دکتر نجیب‌الله در آن روزها مدعی بود، که دستگاه اطلاعات ارتش پاکستان و کماندوهای این کشور مسوول حمله به جلال‌آباد اند…

نیروهای دولتی حمله‌ی مجاهدین را در جلال‌آباد عقب زدند. پیروزی در این جنگ، به دولت نجیب‌الله اعتماد به نفس بخشید و روحیه‌ی ارتش و طرف‌داران دولت را تقویت کرد. نصرالله صافی یکی از فرماندهان مجاهدین، ناکامی مجاهدین در جنگ جلال‌آباد را ناشی از نبود یک رهبری واحد سیاسی و نظامی و ناتوانی آن‌ها در گذار از جنگ چریکی به جنگ منظم می‌دانست…

جنگ جلال‌آباد نقطه‌ی آغاز تلاش برای برانداختن رژیم نجیب‌الله بعد از خروج نیروهای شوروی بود. در اوایل مارچ سال ۱۹۹۰ در تلاش دیگری، کودتای خونینی در کابل به وقوع پیوست که رهبری آن را شهنواز تنی وزیردفاع رژیم به عهده داشت…

اما کودتا سرکوب شد و کودتاچیان به پاکستان فرار کردند. شکست کودتا اگر هم یک پیروزی برای نجیب‌الله به شمار می‌رفت؛ اما مواضع حزب دموکراتیک خلق را تضعیف کرد. رهبر کودتا شهنواز تنی و متحدین عمده‌ی او یک گروه مهم جناح خلق حزب حاکم بودند که به مجاهدین پیوستند. در همین حال پرزیدنت نجیب‌الله سعی داشت تا از پیروزی‌هایش به سود تحکیم موقعیت سیاسی خود استفاده کند. در اوایل سال ۱۹۹۰ حالت اضطراری لغو شده، حزب دموکراتیک خلق با برنامه و  اساس‌نامه‌ی معتدل‌تری به حزب وطن مبدل گردید و حکومتی با شرکت شخصیت‌های غیروابسته به حزب دموکراتیک خلق، تشکیل گردید. نجیب‌الله امیدوار بود که نرمش‌های سیاسی و ایستادگی رژیم در برابر حملات مخالفان آن، پس از خروج نیروهای شوروی، سیاست حامیان مجاهدین به‌ویژه امریکا را در مورد رژیم او تغییر دهد. اما به طوری که زلمی خلیل‌زاد مشاور وزارت خارجه‌ی امریکا در آن زمان می‌گوید، تغییر فوری سیاست‌های امریکا کاری بود دشوار:

امریکا مثل یک کشتی بزرگی است که بسیار وقت را می‌گیرد که دایرکشنش (مسیرش) را به اصطلاح تغییر داد. به فکر من روس‌ها این‌طور با یک عجله برآمدند (بیرون آمدند) که پیش از این که یک تغییری در سیاست {امریکا} روی کار بیاید آن‌ها برآمدند. یکی از مکشلات سیاست امریکا به صورت عموم به فکر من این است، که به‌زودی تغییر نمی‌پذیرد. وقت می‌گیرد تا سیاست خود را از یک راه به یک راه دیگر پیش ببرد. در قسمت افغانستان دلیل مشکل عدم تغییر، همین بود که بحث می‌شد که این سیاست فعلی که ما داریم موفق است، چرا باید یک سیاست موفق را تغییر داد؟»

منبع: افغانستان در قرن بیستم، ظاهر طنین، انتشارات عرفان، صص ۳۳۹-۳۴۴

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *