سپتامبر (۱۸۹۳م)
«تا سپتامبر(۱۸۹۳م)، تمام نواحی هزارهجات آرام شد و افغانها برای اولینبار پس از چندین سال درگیری نفس راحتی کشیدند. به این ترتیب، ملتی که قرنها آزاد زندگی کرده بود، سر انجام مجبور به پذیرش یوغ افغانها شدند و رعیت آنها در سر زمین خود. این دوره از جنگ برای هزارهها به بهای سنگین مادی و معنوی تمام شد. کاکر نتایج این جنگ و تصویری از خرابیهای هزارهجات را چنین خلاصه کرده است:
«۱- داراییها و مراتع مردم هزاره مصادره و در میان افغانهای درانی و غلزایی مقیم منطقهی ارزگان توزیع گردید.
۲- اسرای مردم هزراه در بازارهای آزاد فروخته میشد، خزانهی پادشاهی سهم خود را در این تجارت دریافت میکرد.
۳- به خاطر تخریب خانهها و محصولات خود و نیز به خاطر ترس از به بردگیرفتن، خیلی از هزارهها به کشورهای همجوار پناهنده شدند.
۴- رهبران سیاسی و مذهبی هزاره، راهی زندانها و مسلخگاهها شدند، در نتیجه، تودهی مردم بدون رهبری باقی ماندند.
۵- هزارهها مورد بد رفتاریهای مذهبی قرار گرفتند و مجبور به پیروی از مذهب سنی شدند. رهبران مذهبی اهل سنت، در سراسر هزارهجات مستقر گردیدند.»
حوادث مهم در بحبوحهی جنگ و بعد از آن
با پایان یافتن این جنگ خونین، بدون شک هزراهها، بازندهی اصلی به حساب میآمدند. کشور شان خالی از سکنه، روستاها و دژهای نظامی شان تبدیل به خرابهها شده بودند. محصولات و مزارعشان، طعمهی حریق و حیواناتشان، جز متصرفات اردوگاههای نظامی افغانها شده بود. همسران و فرزندانشان زندانی شده، در بازارها خرید و فروش میشدند. تجاری که از هزارهجات میآمدند، گزارش دادند، که حبوبات در مجاورت ارزگان و نواحی دایزنگی چنان کمیاب است، که هیچ مسافر و تاجری جرات مسافرتکردن به آنجا را ندارد. ولی تلفات هزارهها عمدتن متوجه جمعیت ذکور آنان میشد، که یا در میدان جنگ کشته شده و یا مجبور به فرار از کشور شده بودند.
جای تردیدی نیست، که سرکوب مردم هزاره واقعن وحشتناک بود. صریحن گفته شده است، که ستونهای از سرهای مردم قربانیشدهی هزاره در شاهراه، کله منار درست شده بود، تا اخطاری باشد به کسان دیگری که به اصطلاح در فکر قدرتنمایی در برابر دولت هستند. در حالی که میدانهای جنگ در سراسر هزارهجات مملو از اجساد کشتهشدگان مردم هزاره بودند، دهها هزار سر بریده این مردم به کابل، قندهار و جاهای دیگر به مقامات رسمی افغان فرستاده شدند. از باب مثال؛ تنها از ارزگان سی بار قاطر سر بریدهی هزاره به کابل فرستاده شدند.»
منبع: تاریخ هزارهها، حسن پولادی، مترجم؛ علی عالمیکرمانی، چاپ اول ۱۳۸۱، انتشارات عرفان، صص ۳۴۹-۳۵۰