دکتور یوسف چگونه از مقام صدارت استعفا داد؟

Spread the love

«در این هنگام، تمام تظاهرکنندگان، در سرک دارالامان-مقابل فابریکه‌ی حجازی و نجاری با هم پیوست شده بودند. ابتدا طاهر بدخشی و بعدن سلطان‌علی کشتمند بالای چوب‌های چهارتراشِ فابریکه‌ی حجازی و نجاری که در بیرون از محوطه‌ی فابریکه قرار داشت، بلندشدند. جوانان و اجتماع را از خطرِ مواجه‌شدن با پولیس و قوای امنیتی و ایجاد بی‌نظمی آگاهی دادند. هم‌چنان ساعت ده صبح دکتور محمدیوسف و هیأت ‌کابینه به‌شورا رفتند و جلسه‌ی رأی اعتماد در یک فضای متشنج آغاز گردید. جلسه بدون کدام بحث جدی بالای‌کابینه و خط و مشی حکومت، به‌آن رأی اعتماد دادند. در عین حال، عده‌ای از علاقمندانی که در صحن شورا و اطراف آن غرض استماعِ جریان رأی اعتماد رفته بودند، بعدن با تظاهرکنندگانی که در اطراف شورا و جاده‌ی دارالامان تجمع نموده بودند، با هم یک‌جا شدند و تظاهرکنان به‌طرف مرکز شهر در حرکت شدند. در این هنگام، یک برخورد بین تظاهرکنند‌ه‌گان و پولیس بدون کدام موجب صورت گرفت و یک تن از پولیس‌های موترسایکل سوار را تظاهرکنند‌گان به‌زمین انداختند و با پرتاب سنگ، وی را زخمی نمودند. سایر تظاهرکنند‌گان، محرکین این عمل را تنبیه و نگذاشتند، که مظاهره شکل خشونت‌آمیز را به‌خود اختیار نماید. تظاهرکنند‌گان با دادن شعارهای مختلف، خودسرانه شعار می‌دادند. در جریان تظاهرات‌ هیچ‌گونه لوحه و شعار نوشته‌شده را حمل نمی‌کردند؛ چون برنامه‌ی قبلی در این مورد نداشتند. ابتدا مظاهره‌کنندگان در سینما پامیر توقف نمودند و بیانیه‌هایی ایراد کردند، بعدن جانب منار عابده میوند و سپس به‌طرف مسجد پل‌خشتی و بعدن سینما آریا به‌شکل مسالمت‌آمیز به‌تشکیل نشست‌ها و دادن بیانیه‌ها پرداختند. بالاخره تظاهرکنندگان در چهار راهی پل‌باغ عمومی، حوالی‌عصر به‌طور مسالمت‌آمیز ختم مظاهره را اعلام کردند. بعدن هرکدام به‌سوی منازل خود روان گردیدند. این جانب هم به‌سوی منزل خود به شاه شهید رفتم؛ ولی عده‌ای بازهم به‌شکل گروه‌های کوچک و نامنظم به‌طرف ماموریت کارته چهار و خانه‌ی دکتور محمد یوسف به‌تظاهرات خود ادامه دادند. علت این‌که چرا عده‌ای به‌تظاهرات علی‌الرغم اعلام ختم آن ادامه دادند، می‌توان چنین گفت؛ از یک‌طرف، در اثر هیجانات طبیعی که میان محصلان، جوانان و روشنفکران در جریان روز به‌وجود آمده بود و هنوز فروکش نه‌نموده بود، به‌طور ناخودآگاه به‌تظاهرات خود ادامه دادند. از جانب دیگر، یک‌عده آگاهانه این تظاهرات را که‌ به‌طور مسالمت‌آمیز قبلن ختم آن اعلان شده بود، آن‌را به‌طرف یک ماجراجویی سوق دادند، که ‌باعث سرکوب خونین تظاهرکنندگان از جانب قوای‌مسلح گردیدند. در اثر فیر نیروهای امنیتی دو تن از اشتراک‌کنند‌گان تظاهرات یکی به اسم حسن خیاط و دیگری شکرالله متعلم لیسه‌ی زراعت به‌شهادت رسیدند و عده‌ای هم زخمی شدند.

درنتیجه‌ی این حوادث و اصرار و پا فشاری پادشاه، دکتور محمدیوسف و کابینه‌اش با وصف اخذ رأی‌اعتماد از پارلمان، مجبور به‌استعفا گردید. هم‌چنان برای اولین‌بار بعد از حکومت محمد داود، سه‌تن هر یک سلطان‌علی کشتمند، انجنیر محمدعثمان-استاد فاکولته‌ی ساینس و عبدالبصیر رنجبر- محصل فاکولته‌ی اقتصاد به‌حیث فعالان سیاسی از جانب نیروهای ‌امنیتی دست‌گیر و زندانی‌ شدند. این‌که بعضی از نویسندگان جانب‌دار و مخالف ح.د.خ.ا در آثار و نوشته‌های خود به‌وجود آمدن این حوادث را مربوط به ح.د.خ.ا و رهبران آن دانسته‌اند؛ با واقعیت‌های عینی آن‌زمان به‌هیچ‌وجه سازگار نیست. طوری که قبلن توضیح گردید، توطئه‌های پشت پرده‌ی حلقات حاکم آن زمان، روی اهداف خاص از جمله سقوط دادن حکومت دکتور محمدیوسف در جریان بود و دست به‌چنین تحرکات پلان‌شده زدند. چنان‌چه فرکسیون پارلمانی ح.د.خ.ا و عده‌ای از شخصیت‌های‌ ملی و مسوولین با وصف احساس و درک کمبودی‌ها در دوران حکومت انتقالی دکتور محمدیوسف، بازهم درجریان رأی‌گیری به‌حکومت مؤظف ‌دکتور محمدیوسف مخالفت نه‌ورزیدند.»

منبع: از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان، عبدالوکیل، انتشارات عازم، صص ۶۸-۶۹

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *