«آخرین دور مذاکرات به تاریخ ۲ مارچ سال ۱۹۸۸ شروع و به تاریخ ۸ اپریل خاتمه یافت. در اولین روز، موضوعات باقی مانده در اسناد چهارگانه، منجمله چارچوب زمانی خروج نیروهای نظامی اتحاد شوروی، مورد مذاکره قرار گرفت. جانب افغانی مدت ده ماه را برای خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان پیشنهاد نمود. روز بعد جانب افغانستان مدت ۹ ماه را پیشنهاد کرد. هیئت پاکستانی که قبلن ۸ ماه را پیشنهاد نموده بود، بالاخره با پیشنهاد ۹ ماه جانب افغانی توافق کرد. قبول گردید که مناصفه قوا در ظرف سه ماه اول و متباقی طی ۶ ماه باقی مانده به کشور شان عودت نمایند.
در چانهزنیها، چوکات زمانی از جانب افغانستان در تمام دورههای مذاکرات ژنیو رسمن به ترتیب ۴ سال، ۳ سال، ۲۲ ماه، ۱۶ ماه و سرانجام ۹ ماه پیشنهاد گردیده بود. جانب پاکستان ابتدا ۴ ماه بعد ۷ ماه و بعد ۸ ماه و بالاخره ۹ ماه موافقه نمود. بدین ترتیب، چارچوب زمانی خروج قوا که جانب مقابل آنرا مسألهی کلیدی وانمود میکرد و حل تمام مسایل باقی مانده را با آن منوط میدانست، حل گردید. متأسفانه هیئت پاکستانی برخلاف توافقی که حین سفر اخیر کوردویز در ماه جنوری سال ۱۹۸۸ در منطقه، بین دوطرف حاصل شده بود، تا مسایل باقی مانده بهزودی حل و مسایل جدید مطرح نگردد، با طرح مسایل جدید خارج از اسناد آغاز نمودند، که عبارت بودند از:
– مرحلهبندی خروج قوای نظامی شوروی در ظرف شش ماه اخیر در یک چارچوب زمانی
– عدم اشتراک قوای نظامی شوروی در عملیات جنگی در طول مدت چارچوب زمانی
– قطع کمکهای نظامی شوروی به افغانستان
– پافشاری پاکستانیها و امریکاییها قبل از امضای موافقتنامه برای تسلیمی قدرت به حکومت ائتلاف مجاهدین
– قبولی عبارت «سرحدات موجود شناختهشدهی بینالمللی» بین افغانستان و پاکستان از جانب افغانستان که در اسناد گنجانیده شده بود.
هیئت افغانستان در مذاکرات در برابر این فشارهای گوناگون پاکستان و امریکاییها، قاطعانه ایستادگی نمود. در نتیجهی این مقاومت، پاکستان از طرح دو موضوع اولی صرف نظر نمود؛ ولی روی سه مورد دیگر به پافشاری خود ادامه داد. ضیاالحق از آغاز سال ۱۹۸۸ امضای موافقتنامههای ژنیو را مربوط به برکناری نجیبالله از قدرت میساخت. وی طی مصاحبههای گوناگون و مذاکرات خود با کوردویز، خواستار یک حکومت متشکل از تنظیمهای هفتگانهی مقیم پاکستان بود؛ زیرا ضیاالحق و آی.اس.آی بعد از خروج قوای نظامی شوروی و سقوط دولت ج.د.ا، طرفدار ایجاد یک کنفدراسیون متشکل از افغانستان و پاکستان که پاکستان در آن نقش مسلط و حاکم را داشته باشد، بود. سرانجام ضیاالحق در اثر فشارهای داخلی و خارجی و اختلاف وی با حکومت صدراعظم جونیجو و انفجار دیپوی مهمات کمپ اوجهری به تارج ۱۰ اپریل ۱۹۸۸ که چهار روز قبل از امضای موافقتنامههای ژنیو صورت گرفته بود، نتوانست مخالفت خود را برای امضای موافقتنامهها تا آخر دوام بدهد. چنانچه سلیکهریسن در کتاب «پشتپردهی افغانستان» در صفحهی ۲۷۰ مینویسد: «ضیاالحق طی گفتگو با من (در ۱۹ جون) یکبار دیگر دیدگاهش را مورد تأکید قرار داد که قبول معاهدات (منظورش امضای موافقتنامههای ژنیو) یک شکست برای پاکستان است.» او (ضیا) گفت: «گورباچف با قبول عقبنشینی از افغانستان بدون تغییر رژیم کابل طعمهای انداخت و این طعمه بلعیده شد.»
پافشاری ضیا برای سقوط و تغییر دولت افغانستان نه عملی بود و نه ممکن؛ زیرا دولت ج.د.ا توانمندی آنرا داشت، که بعد از خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان، به اقتدار خود دوام بدهد و آنرا ثبات ببخشند؛ لذا موضع جانب افغانی تأکید بر سناریوی کوردویز بعد از امضای موافقتنامهها بود.»
منبع: از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان، عبدالوکیل، انتشارات عازم، چاپ دوم، سال ۱۳۹۶، صص۶۴۲-۶۴۳