«چگونگی مداخله‌ی سیاست‌مدارنِ خارجی در سیاست‌های کادری افغانستان»

Spread the love

«کرزی، همان گونه که در سیاستِ داخلی به نوعی از توازن و راضی نگه‌داشتن همگان همت می‌گذاشت، در روابط خارجی نیز با همه‌ی دشواری‌ها تلاش می‌کرد تا توازن نسبی مبتنی بر واقعیتِ حضور کشورهای دیگر در افغانستان رعایت گردد. این رویکرد وی، به باور من در حوزه‌ی سیاستِ خارجی به سود کشور ما بود. زمانی‌که من در «اصول سیاستِ خارجی» بر اصل سیاستِ خارجی کثیرالمحور تأکید کردم، کرزی با شوخی گفت که «من با این لغت‌های نو زیاد آشنا نیستم، اما باید این سیاست را بنیاد رویکردهای خارجی خود بسازیم.» دشواری اجرایی ساختن این سیاست در این بود که سیاست‌مداران و دیپلوماتان برخی از کشورها، حتا در سیاست‌های کادری افغانستان مداخله می‌کردند. در ملاقاتی که میان حامد کرزی و ولادیمیر پوتین در شهر آلماتی قزاقستان در جون ۲۰۰۶م صورت گرفت، رییس‌جمهور فدراتیف روسیه بسیار آشکارا گفت که «روسیه از کاهش نقش دوستانِ مسکو در حکومتِ افغانستان نگران است.» وی از برخی از افراد ائتلافِ شمال نام برد و به ویژه بر نام جنرال دوستم تأکید کرد. زمانی که ضرار احمد مقبل وزیر داخله بود، سفرای ایالات متحده و انگلستان هر روز می‌آمدند و از ناتوانی وزیر و فساد در وزارت داخله شکایت کرده و خواهان تقرر یکی از وزرای دیگر به جای او بودند. وزیر خارجه‌ی انگلستان، دیوید میلبند آشکارا بر این که چه کسی وزیر داخله باشد، تأکید می‌کرد. جنرالان ائتلاف و سفرای امریکا و انگلیس نیز آشکارا از کرزی تقاضا می‌کردند که چه کسی به حیث وزیر امور داخله تعیین و به وی برای تحقق اصلاحات صلاحیت‌های کافی تفویض گردد.

زمانی که کرزی مرا به حیث وزیر خارجه پیشنهاد می‌کرد، سفرای انگلستان و امریکا به وی مراجعه کرده و از برکناری دکتور عبدالله عبدالله ابراز ناخشنودی کرده بودند. وقتی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۶م تصمیم گرفت، آقای توم کونیگز دیپلومات آلمانی را به حیث نماینده‌ی ویژه‌ی سرمنشی آن سازمان در افغانستان مقرر کند، سفرای امریکا و بریتانیا در فبروری ۲۰۰۶م با هم به کرزی مراجعه کرده و از وی خواستند تا با تقرر کونیگز مخالفت کند. آنان به کرزی گفتند که وی یک کمونیست و دشمن امریکا است. من در آن زمان مشاور روابط بین‌المللی کرزی بودم. کرزی به ایشان گفت که «این مسأله‎ی درونی شما کشورهای غربی است. مردمِ افغانستان با آلمان روابط تاریخی دارند و اگر بشنوند که من با تقرر یک دیپلومات آلمانی مخالفت کرده‌ام، ناراحت می‌شوند…» پس از رفتن سفرا رییس‌جمهور از من پرسید که «این آدم چه‌کاره است؟» من برایش گفتم که من، توم کونیگز را شخصن نمی‌شناسم؛ اما می‌دانم که وی در جوانی آدمی بوده با گرایش‌های رادیکالِ ضد جنگِ ویتنام و از رهبرانِ جنبش دانشجویی ۱۹۶۸م آلمان. او فرزند یک بانکدار آلمانی است که میراثِ پدری را به جنبش ویتکنگ بخشیده و بعدها خودش از طریق تاکسی‌رانی و ترجمه‌ی آثار نویسنده‌های امریکای لاتین از جمله آثار گابریل گارسیا مارکز امرار معاش می‌کرده است. مقدار واقعی پولی را که توم از میراثِ پدری به جنبش ویتنام بخشیده بود، هرگز به کسی نگفت، اما تخمین‌ها بین پنج تا سی میلیون مارکِ آلمانی بوده است. وقتی من این اطلاعات را به کرزی دادم، او به من گفت: «بروید به سازمان ملل بگویید که افغانستان غیر از توم کونیگز کسی دیگری را قبول نخواهد کرد». وی افزود: «انسانی که تا این اندازه بر سر اعتقادات‌اش ایستاده است، انسانِ شرافت‌مندی است…».»

منبع: سیاستِ افغانستان؛ روایتی از درون، جلدِ اول، سپنتا رنگین دادفر، چاپِ اول، انتشاراتِ عازم و انتشاراتِ پرنیان، صص ۲۱۹-۲۲۱

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *