«درست به یاد دارم که در جریان سفر ما به کنفرانس امنیتی مونشن در ششم فبروری ۲۰۱۰م که قرار بود، هیئت امریکایی به شمول مشاور امنیتِ ملی و ریچارد هالبروک یکروز بعد از ورود ما به این شهر به ملاقات کرزی بیایند، در پیشدرآمد این ملاقات در بارهی روابط ما با ایالات متحده، بحثی بسیار بیمایه آغاز شد. دوکتور اشرف غنی که بعد از شکست در انتخابات ۲۰۰۹م تازه به حامد کرزی پیوسته بود و کرزی هم پیوسته در پی آن بود تا وی را به گونهی آرام به حیث جانشین خود بالا ببرد، یکی از آن کسانی بود که همواره از هر چه رییسجمهور میگفت، بیچون و چرا حمایت میکرد. کرزی گفت: “من اطلاع دقیق دارم که امریکاییها در میدان هوایی قندهار شبکههای وسیع زیر زمینی ایجاد کرده اند. روزانه هزارها موتر لاری مواد ساختمانی را به این زیرزمینیها انتقال میدهند.” وی از اشرف غنی پرسید: “دکتور اشرف غنی هدف امریکاییها از این کار چیست؟” دکتور غنی دقیقن چنین گفت: “امریکاییها میخواهند سلاحهای تاکتیکی اتومی خود را در این تأسیساتِ زیرزمینی مستقر کنند.” کرزی گفت: “این کار در برابر پاکستان که نیست.” دکتور اشرف غنی گفت: “نه این کار برای جلوگیری از پیشرویهای چین است که در صورت ایجاب، امریکاییها میتوانند از همسایگی چین به آن کشور حمله کنند.”
من که تا آن زمان خاموش بودم، از اینهمه بیربط گویی صبرم را از دست دادم، مداخله کردم و گفتم: اگر واقعن چنین تأسیسات پنهانِ زیرزمینی وجود دارد، ما باید از امریکاییها بخواهیم بیدرنگ ما را در جریان بگذارند و توضیح بدهند که این تأسیسات برای چیست. افزون بر آن من میخواهم با تکیه بر تمام پژوهشهای جدی اکادمیک بگویم که امکان تقابل مستقیم میان قدرتهای بزرگِ اتومی دنیا بسیار ناممکن است. اگر قرار باشد تقابلی هم صورت بگیرد، به گونهی نیابتی خواهد بود. سلاحهای اتومی قدرتهای بزرگ، نقشِ بازدارنده دارند، همان گونه که در دوران جنگِ سرد داشتند. امکان این که قدرتهای بزرگِ جهان با یکدیگر در یک جنگِ اتومی مستقیمن در گیر شوند، تقریبن صفر است. به یک دلیل ساده که از چنین جنگی هیچکس پیروز برون نمیشود و حتا انسانیت در معرض تهدید نابودی قرار میگیرد. اشرف غنی بسیار بر افروخته شد و از کوره در رفت و در حضور حامد کرزی، زلمی رسول و حمید صدیق گفت: “دکتور صاحب این کتابهای را که شما خواندهاید، من چندین سال پیش خواندهام و مجبور نیستم از شما بیاموزم.” پاسخ من دقیقن چنین بود: دکتور صاحب من یقین دارم که شما چندین برابر من کتاب خواندهاید و تبحر شما بر دانشها بیپایان است، اما من هم یک نظر داشتم که گفتم. وی که مانند همیشه دیر متوجه خطاهای خود میشود، بعد از چند دقیقه آمد، کنار من نشست و کوشش کرد همهچیز را ترمیم کند، اما من بیشتر از اینکه از او ناراحت باشم، از رییسجمهور کرزی ناراحت بودم و بعدن در تنهایی به کرزی گفتم که رفتار شما بیشتر از اینکه به یک رییسجمهور بماند به یک خانِ کرز شباهت دارد. با آوردن افراد فاقد توانایی برای ارتباطاتِ جمعی نمیتوان دولت ساخت و اگر چنین آدمهای زمام امور دولت را در دست بگیرند، کشور را ویران خواهند کرد. با ابراز این کلمات از هوتل برون شدم و رفتم قدم زدن.»
منبع: سیاستِ افغانستان؛ روایتی از درون، سپنتا رنگین دادفر، چاپِ اول، انتشاراتِ عازم و انتشاراتِ پرنیان، صص ۳۴۰-۳۴۱