«یکی، دو نفر را از همین مردمی که شما را به پادشاهی رسانده، مقرر کنید»

Spread the love

«من که وزیر خارجه شدم با برگزاری امتحانِ ورود به وزارت خارجه شماری از جوانان هزاره را که واقعن توانایی داشتند و در امتحان نمره‌های بالاتر از دیگران گرفته بودند، در وزارت خارجه استخدام کردم. با این هم برخی از قلم‌شوران منسوب به هزاره مرا هزاره‌ستیز گفتند. در حالی‌که برخی‌ها از شمالِ کابل مرا به هزاره‌گرایی متهم می‌کردند و برخی از قلم به دستانِ پشتون هم به هراتی‌گرایی و… همین اتهامات را به فراوانی شنیدم و خواندم. روزی مرحوم مارشال فهیم با ناراحتی زیاد به رییس‌جمهور کرزی گفت که «یکی، دو نفر را از همین مردمی که شما را به پادشاهی رسانده مقرر کنید…» منظور او نمایندگان مردمِ پنجشیر بود. این سخن در شرایطی گفته می‌شد که در مقام‌های کلیدی دولتِ افغانستان نمایندگان مردمِ پنجشیر به وفور حضور داشتند. هم‌زمانی چنین نظریه‌هایی در کشور ما تصادفی نبودند. روزی سر میز نانِ دفتر شورای امنیت، آقای اسماعیل یون گفت که «دولتِ افغانستان را نمایندگان کولاب (ولایتی در جمهوری تاجیکستان) در حیطه‌ی خود در آورده اند. «منظور او افراد منسوب به تبارِ تاجیک و فارسی‌وان در حکومت بود. روزی که مراسم هشت‌صدمین سال‌روز تولد مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در هوتل کانتیننتل برگزار شد، رییس‌جمهورِ افغانستان در شرایطی سخنرانی‌اش را زیر فشار حلقه‌های خاصی به زبانِ پشتو قرائت کرد که هیچ‌یک از مهمانان خارجی به زبان رسمی پشتو آشنایی نداشتند، اما همه زبان رسمی فارسی_دری را در حد تخصص بلد بودند. این کار به دلیلی صورت می‌گرفت که مسوولان وزارتِ اطلاعات و فرهنگ کشور ما پیرِ شوریده‌ی بلخ را زیاد متعلق به افغانستان و فرهنگ آن نمی‌دانستند.

روزی در مجلس وزرا روی نتایج امتحان سراسری کانکور بحث بود. به تناسب ولایت‌های دیگر، تعداد کمی از جوانان مناطق پشتون‌نشین در این امتحان کامیاب شده بودند. مسوولانِ وزارت تحصیلات عالی، متخصصان امور کانکور و تعدادی از وزرا نتایج کانکور را بسیار عادلانه می‌دانستند. بدون شک که از لحاظ نتایج امتحان چنین بود، اما واقعیت دردناک کشور ما و بی‌عدالتی‌هایی را که پاکستان و طالبان موجب شده بودند، ایجاب اتخاذ یک سیاست مقتضی با واقعیت‌های افغانستان را می‌کرد. من در این جلسه گفتم ما باید با اتخاذ تدابیر مقتضی به طالبان اجازه ندهیم تا بخشی از مردمِ افغانستان را با زور و انتحار در بی‌دانشی و جهالت نگه‌داشته و از تحصیل محروم کنند. در کشور ما فارغانِ مکاتب ولایت‌های مانند کابل، هرات، مزار شریف، بامیان، و ننگرهار از شرایط بهتر تحصیلی و آمادگی برای کانکور برخوردار استند، در حالی‌که شاگردان ما در ولایت‌های جنوب از چنین امکاناتی محروم استند. برای جلوگیری از عدم توازن ساختارهای اجتماعی ما باید به فارغان این ولایت‌ها امتیاز بدهیم. در غیر آن بخش مهمی از مردمِ افغانستان از فرایند تحولِ اجتماعی محروم می‌شوند و این محرومیت موجب نارسایی‌های ساختاری زیاد خواهد شد. در نتیجه قرار شد تا به فارغان ولایت‌های جنگ‌زده امتیاز داده شود. وقتی مجلسِ وزرا به پایان رسید، یکی از وزرا با ناراحتی مرا همکار قومِ پشتون خطاب کرد و این در حالی بود که برخی از قلم به دستان پشتون همان روزها مرا متهم به خلاف آن کرده بودند. راست بگویم، هر سیمایی که نژادپرستانِ هر طایفه‌ای، از من تصور کنند، برای من بی‌تفاوت است. من به ارزش‌های سیاسی دموکراتیک باور دارم و دوری نزدیکی‌هایم با انسان‌های دیگر به زبان، نژاد و دین ایشان بستگی ندارد. آرمان‌گرایی، باور به امکان بلوغ فطری انسان‌ها، خردورزی، باور به عدالتِ اجتماعی، باور به کثرت‌گرایی سیاسی و فرهنگی، باور به کثرت هویتی و حاکمیت مردم، معیارهای اند که بنیاد رابطه‌ی من را با انسان‌های دیگر می‌سازند.»

منبع: سیاستِ افغانستان؛ روایتی از درون، سپنتا رنگین دادفر، چاپِ اول، انتشاراتِ عازم و انتشاراتِ پرنیان، صص ۱۹۱-۱۹۳

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *