«نیکلسون در واقع از مدتها پیش نظریات انگلیسیها را راجع به افغانستان در دست داشت و تا زمانی که روسها نظر خود را درباره ایران روشن نکرده بودند، آنها را افشا نمیکرد. سرانجام در ۲۳ فبروری نکات مورد نظر انگلستان را در ۵ مورد به شرح زیر اعلام نمود:
۱ – دولت روسیه افغانستان را خارج از قلمرو نفوذ خود میداند و قبول دارد که سیاست خارجی این کشور در قلمرو نفوذ انگلستان باشد. ۲ – انگلستان در برقراری ارتباط غیرمستقیم در باب مسایل صرفن تجاری و نه سیاسی بین مقامات روسی و مقامات افغانی که از طرف امیر افغانستان تعیین گردد، اعتراضی نخواهد داشت. ۳ – از دولت روسیه درخواست میشود که از اعزام نماینده به افغانستان خودداری کند. ۴ – دولت روس از اتخاذ تدابیر تجاری به نفع خویش در افغانستان دست بردارد. ۵ – دولت انگلستان از اینکه هر گونه تسهیلاتی که تجار انگلیسی و هندی در افغانستان از آن بهرهمند هستند به تجار روسی نیز اعطا شود مخالفتی نخواهد کرد.
به نظر میرسد که این پیشنهادها قابل قبول واقع شوند ولی اینکه در این بخش امنیت هند به نحو مستقیمتری مورد نظر بود، موجب سوء تفاهم بین طرفین میگردید.
ایزولسکی درخواست کرد که یک نمایندهی تجاری روسی در کابل مستقر شود. انگلیسیها این درخواست را با توجه به این که خود آنها در افغانستان نماینده انگلیسی نداشته بلکه این نمایندگی را یک نفر هندی عهدهدار بود رد کردند.
دربارهی تدابیر به نفع تجارت روس ایزولسکی اظهار کرد که چنین منافعی به استثنای تخفیفی راجع به برخی از کالاهای دستی و حقوق دریافتی در مورد مواد اولیه برای روسیه وجود ندارد.
ژنرال پالیتزین حتا ترس خود را از اینکه احتمالن انگلیسیها دیر یا زود درصدد برآیند مسلمانان افغانی را با همدستی مسلمانان هندوستان علیه مواضع روسها در آسیای مرکزی تحریک کنند به سرهنگ دوم ناپیر ابراز داشته بود. صرف نظر از این فرض بیهوده و باطل، به طور کلی در روسیه این نگرانی وجود داشت که انگلستان ارتش افغان را به کمک معلمان و مربیان انگلیسی تقویت کند، جادهها و خطوط آهن در این کشور بسازد و آن را از حالت کشور میانگیر خارج ساخته، تبدیل به نیروی جلودار هندوستان کند.
برطرف کردن این فکر از ذهن روسها که برای رسیدن به یک توافق صادقانه و مستقیم بینهایت زیان بخش بود، که کار مشکلی مینمود. با وجود این در سایهی کوششهای وزرای مختار دو دولت به نظر میرسید که مشکلات در حال حل شدن است.
سرانجام روز ۱۵ می طرح که شامل نظرات عمده روسیه بود و ادوارد گری با بی صبری هر چه تمامتر انتظار آن را میکشید رسید. این طرح شامل یک مقدمه و ۷ ماده بود. در مادهی اول، دولت روسیه اصل محترم شمردن کشور میانگیر را مجددن تأکید میکرد. در مادهی دوم دولت روس افغانستان را به عنوان منطقهیی خارج از قلمرو نفوذ خود میشناخت و متعهد میشد در روابط خود با این کشور با انگلستان مشورت کند.
ماده سوم مربوط به تضمینهایی از طرف انگلستان برای تسکین نگرانیهای روسیه بود: به این معنی که هیچ نوع ضمیمه کردن خاک افغانستان، اشغال آن کشور، مداخله در امور داخلی آن، یا استفاده از نفوذ خود در تشویق افغانها با اتخاذ تدابیر نظامی که روسیه را مستقیمن مورد تهدید قرار دهد از طرف انگلستان اعمال نخواهد شد.
در ماده چهارم، دولت روسیه متعهد میشد از اعزام نمایندگان تجاری به افغانستان خودداری کند. هرگونه تغییرات احتمالی و آتی در این تصمیم از طریق تبادل نظر با انگلستان انجام خواهد گرفت. ماده پنجم امکان مبادله روابط مستقیم را بین فرماندهان مرزی راجع به مسایل محلی که از مدتها پیش درخواست شده بود، پیشبینی میکرد. در ماده ششم، روسیه از اتخاذ تدابیر مفید برای تجارت خود صرف نظر میکرد و بالاخره:
ماده هفت، تساوی حقوق را در امور تجاری برای دو کشور معتبر میشناخت. اساس این پیشنهادها کاملن رضایتبخش و قابل پذیرش بود. در حقیقت این طرح پاسخ مثبتی برای پنج نقطه نظر پیشنهادی انگلیس در ۲۳ فبروری بود: روسیه روی دو نکته اساسی و مهمتر از سایر نکات تابع انگلیسیها بود: یکی آنکه بدون اطلاع انگلستان هیچگونه تماس سیاسی با افغانستان گرفته نشود. دوم آنکه هیچ نوع مأمور یا نمایندهی روسی، از هر نوع در افغانستان اقامت نداشته باشد.»
منبع: رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان، نویسنده: دکتر پیو-کارلوترنزیو، ترجمه: دکتر عباس آذرین، صص ۱۵۹ و ۱۶۰