«دورهی پادشاهی امیر عبدالرحمان خان (۱۹۸۰-۱۹۰۱) شاهد تغییرات در رابطهی دولت و جامعه بود. عبدالرحمان خان یک شیوهی شدید و خشن را برای تشکیل دولت در پیش گرفت که بدان وسیله ملقب به “امیر آهنین” شد (روبن: ۱۹۹۵، ص ۴۸). آنچه که تمرکزگرایی امیر را ممکن ساخت، امری که پیشینیانش در آن مؤفقیتی به دست نیاورده بودند، حمایت مالی انگلستان به صورتهای هدایا و کمک بود. در سال ۱۸۸۲، بریتانیا به امیر عبدالرحمان خان سالانه کمکی به مبلغ یک میلیون و دوصدهزار روپیهی هندی اختصاص داد که پس از تأیید خط دیورند در سال ۱۸۹۳، به یک میلیون و هشت صد هزار روپیه افزایش یافت (صیقل: ۲۰۰۶، ص ۳۰، روبن: ۱۹۹۵، ص ۴۹).
با این پول، عبدالرحمان خان یک ارتش منظم و قدرتمند تشکیل داد که بدان وسیله او توانست مالیات مستقیم را بر تجار، زمینداران و کشاورزان افزایش دهد (روبن: ۱۹۹۵، ص ۴۹). او با صنایع بزرگی چون حمل و نقل و ارتباطات موافق نبود؛ زیرا میترسید این امر کشور را در معرض تجاوزات امپریالیستی قرار دهد (حنیفی: ۲۰۱۱). تنها بخشهایی چون ارتش که مورد نیاز امیر برای سیاست تمرکزگرایانهاش بود، دنبال میشد (صیقل: ۲۰۰۶، ص ۳۶).
تمرکزگرایی، با توسل به شیوههای خشونتبار، مطلقگرایی و نسلکشی (صیقل: ۲۰۰۶؛ عمادی: ۲۰۱۰؛ موسوی: ۱۹۹۷) انجام شد که لویس دوپری (۱۹۶۹) آن را “امپریالیسم داخلی” نامید. امیر از هر وسیلهیی به شمول زور، قتل و انتقامجویی، اختلاف انداختن و حکومت کردن، رشوهدهی و توطئهچینی برای خارج کردن رقبایش از صحنه استفاده میکرد (گریگورین: ۱۹۶۹). تمرکزگرایی خشونتبار امیر به بهترین وجه با سرکوب قبایل غلجایی، نورستان و مردم هزاره تبلور میبابد.
او همچون جدش لقب امیرالمؤمنین را برگزید. امیر برای سرکوب شورشهای مردم هزاره، به قبایل پشتون سنی مذهب کوهستانات و ازبیکها با وعدهی اعطای زمین، دارایی و برده متوسل شد (موسوی: ۱۹۹۷). برآوردها حاکی از آن است که بیش از نیمی از جمعیت هزاره یا به قتل رسیدند یا به بردگی گرفته شدند و اکثر زمینهای شان بین قبایل پشتون توزیع شد (دولت آبادی: ۲۰۰۱). دولت از فروش بردگان هزاره که یک منبع مهم عایداتی را تشکیل میداد، بیشترین سود را میبرد (عمادی: ۲۰۱۰؛ موسوی: ۱۹۹۷).
سیاست تمرکزگرایی عبدالرحمان تأثیر مهمی بر بیثباتی سیاسی افغانستان در طولانی مدت گذاشت. سیاستهای سرکوب گرانهی وی به روابط دولت و جامعه چنان آسیبهای جدی وارد کرد که تا امروز هم افغانستان از آن رنج میبرد. یکی از تحلیلگران برجستهی افغانستان میگوید: “او بذر تضادهای قومی را به گونهیی پاشید که بعد از نود سال از مرگش، جوانه زده است.»
منبع: دولت شبکهیی، نویسنده: داکتر تیمور شاران، مترجم: حسن رضایی، انتشارات واژه، چاپ اول زمستان ۱۳۹۵، صص ۷۷ و ۷۸