«ریشه‌های جنبش تبسم»

Spread the love

«به تاریخ ۱۰ عقرب دو نفر از نمایندگان مردم دهمرده با هیئت اعزامی ارگ به کابل آمده و به مقر شورای تصمیم‌گیری مردم جاغوری رسیده و چنین گزارش دادند. پس از آ‌ن‌که داعشیان در جریان سال گذشته در منطقه جابه‌جا شدند، برای بار اول در شروع ماه حمل یک عراده موترسیکل هزاره‌ها را از مسیر راه گرفته و دیگر حاضر به پس دادن آنان نشدند. پس از آن راه عبور و مرور مسافرین را ماین‌گذاری کرده و یک عراده موتر سراچه را با تمام سرنشینانش به شهادت رسانیدند. مردم جاغوری به مردم رسنه و دیگر هم‌جوارانش تماس گرفته ولی آن‌ها آمادگی برای مذاکره را از جانب خود نشان ندادند. پس از چندین بار رفت‌وآمد بالاخره حاضر شدند تا جلسه بگیرند. در جریان جلسه رسنه همه‌ی افراد آنان با تفنگ در جلسه آمده بودند، در حالی‌که ما همگی (۴۰ نفر) اما همه بدون اسلحه به جلسه رفته بودیم. به شکل تمسخر برای ۴۰ نفر ۴ ترموز چای و ۸ پیاله چای‌خوری آورده بودند، آنان با قرأت چند آیه از کلام‌الله مجید جلسه را آغاز و ما را غرض از دست دادن ۹ نفر در ماین‌گذاری که خودشان کار گذاشته بودند، ریشخندآمیز تسلیت گفتند. اما زمانی که نوبت به ما آمد، ما گفتیم مهاجرین که آنجا آمده، مهاجر نیستند این‌ها مهاجم‌اند. در روزهای اخیر میانه‌ی ما دو قوم را که سال‌ها با هم در یک سنگر خون می‌دادیم خراب کردند. اما آن‌ها گفتند که از دوران طالب در این منطقه که دارالامن برای مهمان افغانستان بود آمده‌اند، حال هم مهمان استند. یکی از بزرگان دهمرده بنام حاجی عوض گفت پیش از آن‌که من هزاره و شما پشتون باشید، همه با هم همسایه و پیرو یک دین هستیم. رسم است در خانه که مصیبت دیده مردم می‌روند و تسلیت می‌گویند، تسلیت گفتن شما تهدید و ریشخند معنی دارد.

راه از جمله مشترکات است، حتا کفار حق استفاده از راه را دارند، چرا شما راه و شوارع عام را ماین‌گذاری می‌کنید. این جا منطقه‌ی شماست حق دارید مسلمان یا کافر را جا دهید ولی ما را اطمینان دهید که مهاجر، مهاجم نشود. اگر سارق و مجرمان را در چنگ عدالت قرار ندهید شما در این عمل شریک هستید، مجرم را مطابق هر مذهب که لازم می‌بینید محکمه نمایید. ولی این سخنان تأثیر چندان نداشت، لذا در همان اول کار که اتفاقات گروگان‌گیری رخ نداده بود اوضاع غبارآلود گردیده و با شک و تردید از هم جدا شدیم. این اهانت را مردم و به ویژه نسل تعلیم یافته و جوانان آگاه هرگز فراموش نمی‌کردند. تا آن‌که کار به گروگان‌گیری متقابل کشید.

در همین تاریخ شورای تصمیم گیری مردم جاغوری، با وکلای ولایت غزنی که پای معاهده ی تبادله ی گروگانها امضا گذاشته بودند و خواهان تطبیق آن گردیدند، وکلای غزنی گفتند: رئیس جمهور فرمان حل مسئله را داده بود. حال باید فیصله را رئیس جمهور امضا و بعد عمل گردد. ما مقصر نیستیم ولی رئیس جمهور هیچگاه حتا مطابق آن فیصله هم عمل نکرد.

تاریخ ۱۶ عقرب خبر رسید که طالبان و داعشی‌ها در ساحات وسیع ولایت زابل با هم درگیر گردیده است. این خبر را تمام منابع تأثیرگزار و مطلع تأیید کردند. هنگامه از آن‌جا آغاز شد که داعشی‌ها به رهبری ملا عبدالله حقمل می‌خواستند  طالبان را خلع‌سلاح نمایند ولی طالبان حاضر به تحویل سلاح شان نگردیدند.

ساعت ۲ پس از ظهر ۱۷ عقرب از ساحات جنگی تماس گرفته شد، که ۱۳ نفر مرد و زن اسیر، که ۶ نفر آن از جمع ۳۱ گروگان سابقه و باقی ۷ نفر (۳ زن و ۴ مرد) که همه از مردم دهمرده گلزاراند، در مجموع گردن زده شده است. گزارش‌گران تأیید کردند که ۱۶ زن پشتون‌تبار که از مردم ننگرهار بودند زنده رها گردیده است. ساعت ۳ پس از ظهر ۱۷ عقرب طالبان اجساد را به شاه‌جوی از مربوطات ولایت زابل انتقال داده و مردم قرار گذاشته‌اند تا مقامات و مردم هر دو ولایت (غزنی و زابل) آنان را تا زادگاه‌شان (دهمرده، از مربوطات جاغوری) تشییع نمایند. شام همان روز آقایان مصباح و توسلی دو نفر از نمایندگان مردم دهمرده گلزار جاغوری که با هیئت اعزامی ارگ به کابل آمده بودند، با من تماس گرفته خواهان نظر در مورد اجساد شهدا گردیدند. پیشنهاد من این بود که اجساد شهدای مظلوم با هر هزینه‌یی که می‌شود باید به کابل انتقال و در اینجا تشییع جنازه و از این مظلومیت در مقابل دفتر ملل متحد در کابل دادخواهی و اگر ممکن باشد آنرا تا لاهه و نیویورک برای رساندن صدای مظلومیت انتقال دهیم.»

برگرفته از دفتر خاطرات روزانه، نوشته‌ی در دست چاپ از عبدالخالق آزاد

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *