«نخستین دیدار ملاعمر با بن لادن»

Spread the love

«براساس گزارش کمیته‌ی یازدهم سپتامبر، ISI نخستین دیدار میان طالبان و بن لادن را به امید این که آنها به ویژه در روند کمک به آموزش ستیزه‌جویان کشمیری با هم کار کنند، تنظیم کرد. طالبان در جلال آباد به ملاعمر گفتند که “بن لادن یک شخص خوب است و در جهاد افغانستان علیه شوروری سهم گرفته است.” در اولین دیدار رودرروی ملاعمر-بن لادن، ملاعمر بن لادن را به اجتماعی در مسجد کندهار چنین معرفی کرد: “یک دوست، یک برادر و یک مجاهد.” سپس، آنها نماز جمعه را امامت کردند. این یک آغاز فرخنده برای یک مشارکت مهم بود.

با این که بعضن کشیده‌گی‌هایی در روابط به میان آمد، اما عهد و پیمان قوی‌تر از گسست‌ها و خراش‌ها خواهد بود. تعهدات مکرر و معلوم بن لادن؛ کشاندن جهاد به امریکا و برضد آنانی که شرکت‌کننده‌گان جنگ صلیبی و متحدان صهیونیست‌ها اند، باعث ایجاد موانعی شد که این تعهدات حضور یک تروریست را در قلب طالبان تحمیل کند. طالبان به پاکستان و عربستان سعودی وعده سپردند تا مهمان‌شان را کنترول کنند؛ اما او بر نشر اعلامیه‌ها ادامه داد و ابدن تلاش راستینی که مانع او شود، صورت نگرفت. بن لادن به کندهار رفت تا به ملاعمر نزدیک شده، وفاداری خود را به “فرمانده‌ی مؤمن” (لقبی که عمر به خودش مدعی بود) اعلان کند و با یکی از دختران ملاعمر ازدواج کرد تا رابطه‌ی‌شان را بیش‌تر مستحکم کرده باشند. شاید بیش‌ترینه برجسته‌گی سیمای این مشارکت دوام آن در رویارویی با فشارهای روبه‌رشد بود.

دوام حمایت از بن لادن ممکن است تا یک اندازه به مثابه‌ی دادوستد سرمایه باقی بماند. طالبان بن لادن را محافظت کردند و به او فضای فعالیت دادند. بر بنیاد سنت قبیله‌یی پشتون‌ها، این لازمه‌ی پشتون‌بودن است که از یک دیدارگر و یک مهمان اگر خواسته شود، محافظت کنند. به نقل از حوتیفیا پسر عبدالله عزام، بن لادن به زودی پس از ورود به جلال‌آباد خواستار پناهگاه شد و به طالبان اصرار کرد: “هیچگاه مرا تسلیم نکنید!” عمر پاسخ داد: “ما ترا هیچگاه تسلیم کسانی که ترا می‌خواهند نخواهیم کرد.” او به وعده‌ی خود ایستاد. زمانی که عمر پس از بم‌گذاری دوگانه سال ۱۹۹۸ در افریقا تحت فشار قرار گرفت که اسامه را تسلیم کند، عمر نپذیرفت: “حتا اگر همه‌ی کشورهای جهان متحد شوند، ما از اسامه با خون خود دفاع خواهیم کرد.” در مارچ ۲۰۰۱ پس از این که ملل متحد با تصویب چندین قطع‌نامه از عمر خواست تا اسامه را برگرداند، او یک بار دیگر سرباز زد و گفت: “نیمی از کشور من در اثر دو دهه جنگ ویران شده است، اگر نیم دیگر آن همچنان در تلاش حفاظت از آقای بن لادن ویران گردد، من حاصر به این قربانی هستم.”

این بدان معنا بود که افغانستان پناهگاهی نه تنها برای اسامه، بل همچنان برای پیروان القاعده‌ی او و ده‌ها هزار فردی که گردهم خواهند آمد، است. القاعده حتا اجازه داشت تا وسایل نقلیه و تجهیزات برای اردوگاه‌هایشان را وارد کنند. خطوط هوایی ملی آریانا برای رساندن داوطلبان، تفنگ و پول به کشور کمک کرد. وزارت دفاع طالبان مجوز پلیت‌ها را تهیه کردند. کوتاه سخن این که القاعده مانند دولت در میان دولت عمل نمود.

در مقابل، بن لادن و القاعده، پول و سرباز تهیه کردند تا طالبان را کمک کنند که در نبردشان علیه اتحاد شمال بجنگند. همکاری آنها با چند میلیون دالر برای جنگ جهت تسخیر و دردست‌داشتن کابل، آغاز شد. در آن وقت، این کمک به یک یارانه‌ی مالی بیش‌تر از ۱۰ میلیون دالر در سال درآمد. بیش‌ترین این کمک‌ها حال از جانب بن‌لادن پرداخت نمی‌شد، چون مقامات سعودی دسترسی او را به ثروت خانوادگی‌اش محدود کرده بودند. ولی به حیث یک قهرمان جهاد او رابطه‌هایش با شماری از سعودی‌های ثروت‌مند و دیگر چهره‌ها در دولت‌های خلیج فارس را حفظ کرد و از این منابع به نیابت از طالبان بهره‌برداری می‌کرد.»

منبع: هم‌آغوشی مرگبار (پاکستان، امریکا و آینده‌ی جهاد جهانی)، نوشته‌ی بروس رایدل، ترجمه‌ی بهار مهر و تابش فروغ، ۱۳۹۱، کابل: امیری، صص ۱۲۱-۱۲۳

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *