مهدی شیرزاد
ادیان در تاریخ تفکر بشر بزرگترین عامل زایش جهانبینی و ایدئولوژی بودهاند. دین اسلام از آغاز ظهور تغییرات ژرف در اندیشه، تفکر و طرز تلقی انسانهای جزیرهی عربستان خلق نمود. آن مردم در سنتهای قبیلهیی زندگی مینمودند و مطابق باورهای قبیله طبقات متمامیز از هم داشتند. دین قریش و قبایل دیگر عرب پیش از اسلام بیشتر تفکری را ترویج مینمودند که در آن مفهوم محوری خدایان قابل دسترس بودند. اندیشهی پولیتئیسم یا چندخدایی با ایمان به بتهای قابل رویت و حاضر، زندگی و جهانبینی آن مردم را شکل میداد. ظهور اسلام در محراق این جهانبینی، دگرگونی بنیادین را تولید نمود. این دین برخلاف سنتهای مرویج و محترم، در میان مردم و قبایل عرب، اندیشهی غیر را معرفی کرد. تضاد بنیادین میان آنچه در جزیرهی عرب بود و آنچه را که محمد بهعنوان آورندهی دین اسلام القأ مینمود، کاملن قابل درک و واضح است. اسلام جهانبینی مبتنی بر اندیشهی وحدانیت محور را در میان مردمی ترویج نمود، که در فضای ایمان و باور به چندخدایی زندگی داشتند. تغییرات انقلابی در تفکر کهن قبایل عرب، سخت و غیرقابل پذیرش بود. بهویژه برای طبقهی اشراف جامعه که دین زمینهی مکنت، ثروت و تسلط شان را مهیا ساخته بود. برای تودههای جامعه نیز باور نکردنی، گمراهکننده و باطل تبارز مینمود. اما تلاشهای پیگیر و جسورانهی حضرت محمد سبب گردید، جهانبینی اسلام در اذهان لایههای مختلف جامعه نفوذ نماید. تصاحب قدرت و اقتدار سیاسی خواست پایهگزاران این دین بود، که این فرصت بهوسیلهی مهاجرت اتفاق افتاد و در مدینهی تمدن و دولت اسلامی بر شالودهی جهانبینی اسلامی شکل گرفت.
هر جهانبینی در درون خویش با درایتها و ظرفیتهای تئوریکاش، ایدئولوژیهایی را در عالم تفکر به میان میآورد. ایدئولوژی یعنی چگونگی جهتگیری انسانها بر بنیاد شناخت از هستی و نوع نگاه به پدیدهها در حیطهی زندگی است. معنا قایلشدن به زندگی در ابعاد مختلف دینی و فرهنگی و تجسم آن در زندگی واقعی از کارکردهای اساسی ایدئولوژیها است. نگاه کلامی و فلسفی به بنیادها در هستی، جهانبینی را شکل میدهد و نوع تفسیر آن برای محرز ساختن جهتهای خاص در زندگی از ایدئولوژی نمایندگی مینماید. در جهانبینی اسلامی از تسامح و تساهل صحبت میشود. مدارا عمدهترین مفهوم است که در آموزه ها و ارزشهای اصیل اسلامی دیده میشود. جهانبینی اسلام بشارتدهنده است، در وصل انسانیت با سرمنشأ سعادت. انسانها بهعنوان بستر پیام دین و صاحبان جهانبینی با عنصر عقلانیت میتوانند درک کنند و جهانبینی را برگزینند.
آیا دینداران و صاحبان جهانبینی نقش عقلانیت را در تحلیل و تجزیهی جهانبینی و همچنان در تنظیم ایدئولوژی در نظر دارند؟ اگر خردورزی در رنگآمیزی ایدئولوژی کارآیی و موثریت داشته باشد، تسامح و رویههای مداراگر جایش را در محاسبات انسان دیندار و دارای ایدئولوژی مشخص باز مییابد. اگر رد پای خرد در معادلات معرفتی در جهت خاص و جهانبینی مشخص مشاهده نگردد و انسان، پدیدههای هستی را با شعاع باور و ایمان محدودشدهی خویش به سنجش بگیرد، آنگاه تحجر فکری به نمایش گذاشته خواهد شد. ایدئولوژی که از درون انجماد فکری سبز شود، بهیقین تسامحسوز و در تضاد با ارزشهای نادر انسانی است. در چنین ایدئولوژیها عقلانیت کمرنگ میگردد و زمینههای افراط و تفریط را در عرصهی اندیشه تدارک میبخشد.
ایدئولوژیهای سیاستزده و محصور در قید و بند سنت، نمونههای بارز است، که در آن مدارا و رویههای تسامحپسند دیده نمیشود. چنین ایدئولوژیها شعاع معرفتی و افق دیدگاهشان به اندازههای همان سنت رنگباخته و سیاست قشری و تنگ است که از آن آبشخور دارند. محق جلوهدادن بستهی ایدئولوکشان و باطلخواندن دیگران شاخصهای مهجوریت آنان اند. زندگی مسالمتآمیز و پذیرش دیگری با تفکر و باورهای که دارند، برای ایدئولوکهای قشرینگر و لجاجتپیشه امر ناشدنی است. پس با نگاه کنونی ایدئولوکمحور به همهی زوایای زندگی آیا جایگاه تسامح دینی قابل تعریف در مناسبات مسلمین است؟
بدبختانه در دنیای اسلام و در تاریخ جوامع اسلامی نمونههای زیاد داریم، که از سرچشمههای گلآلود و تنگناهای قشری و ظاهرگرایی، جهتهای فکری را خلق کردهاند. خون و خشونت، جهل و تقویت بقا در نادانی، عقلستیزی و علمگریزی و باطلدانستن همگان جزء خودشان و توجیه تمامی اینها به ایمان و غیرت از نکات آشکار است که میتوان اشاره نمود. تلقی دشمنوارانه از انسانهای که خلاف آنان فکر میکنند و یا دنیا و هستی را به مطالعه و سنجش میگیرند. ایدئولوژی افراطی در قالب مذهب وهابیت و تندروهای سیاسی مانند داعش، القاعده و دیگر گروههای جزمگرا و راسست، خروش تسامحزدایی را در جامعه متظاهر ساختهاند. اینها خطر بزرگ اند که متن زندگی بشر را در بعد فکری و در تعاملات عملی زندگی دچار مشکلات بزرگ و حاد نموده است. دنیای ما انسانها میتواند انسانی و فارغ از مشکلات تکروانهی فکری و دینی و تضاد حاصل از آنها باشد. ارزشگذاری بهعقل و عقلانیت در شناخت هستی و تعاملات زندگی این امکان را فراهم خواهند کرد، تا بتوانیم ایدئولوژیهای انعطافپذیر داشته باشیم.