دین و استفاده‌ی سودمحورانه

Spread the love

مهدی شیرزاد

انسان‌ها در طبیعت خویش خصلت سودگرایانه دارند. شواهد تاریخی وجود دارند، که انسان‌ها تلاش نموده‌اند که همه‌ی پدیده‌ها را در خدمت بگیرند. علم، تاریخ، فرهنگ و دین از عمده‌ترین ممکنات هستند که در خدمت موجودی به‌نام انسان قرار داشته‌اند. انسان‌ها تاریخ خلق نمودند تا در بستر تاریخی سیر تکامل خویش را تجربه نمایند. هویت و چارچوب‌های زیستی برای خویش به‌وجود آوردند و از آن در راه منفعت خویش مستفید شدند. در پی تغییر اکوسیستم برآمدند و طبیعت را به سود زندگی خویش مورد استفاده قرار دادند. برای درک گوشه‌های این عالم و عناصر طبیعت، علم را در اختیار گرفتند. روند علم برای تسلط انسان‌ها بر طبیعت رویکرد سودگرایانه بوده است. علم در خدمت انسان بوده و محیط زندگی را بهتر و با امکانات­تر برای زندگی مهیا ساخته است.

دین از کهن‌ترین پدیده‌ها است در تاریخ زیست انسان‌ها. دین به‌عنوان راه و رسم شناخت هستی و عالم، تأمین‌کننده‌ی رابطه‌ی معرفتی میان انسان و زندگی است. یا در حوزه‌ی خاص از اندیشه­ی دینی، دین نظم تعریف‌شده­ی فوق بشری است، که از سرچشمه­ی ماورای طبیعت ناشی می‌گردد. دین سنخیت قدیم و معنا‌بخش با انسان داشته است. در جوامع ابتدایی، شواهد تاریخی و باستان‌شناسی نشان می‌دهد، که انسان‌ها در قلمرو زندگی خویش نوعی از دین و دینداری را می‌شناخته‌اند. اندیشه­ی دینی به‌شکلی در میان آنان رایج بوده و تعیین‌کننده‌ی روش و منش زندگی‌شان در جامعه بوده است. در تمدن‌های کهن بشری بین‌النهرین، مصر و دیگران نشانه‌های کامل از اندیشه‌های دینی و دین‌های منظم بر بنیاد خدایان چندگانه و یا واحد قابل مشاهده و تأمل است. ادیان همواره در میان جوامع انسانی از قدرت تعیین‌کننده­ی برخوردار بوده است. دین به‌عنوان ثروت جمعی و روحیه اساسی و سعادت‌بخش نزد مردم دارای ارزش هویتی است.

در تمدن‌های دیگر انسانی که ادیان آسمانی در آن ظهور نموده‌اند، دین عنصر امیدبخش، هویت‌دهنده و تأثیرگذار بر تمامی بخش‌های زندگی انسان‌ها است. مصداق آن یهودیت، مسیحیت و اسلام می‌باشد. در تاریخ این سه دین وقتی با دقت کاوش شود، برخلاف تز بنیادین آنان، این موضوع به وضاحت دیده می‌شود؛ این‌که دین در خدمت تمامی انسان‌ها فارغ از رنگ، نژاد و نسب به‌صورت یک‌سان قرار نداشته، بلکه از طریق دین تلاش صورت گرفته است تا منافع صنفی بیشتر مورد عنایت باشد. از دین برای بسیج و انسجام توده‌های مردم و به قدرت تبدیل‌نمودن آن تحت رهبری طبقه‌ی خاص، شکل واضح این استفاده‌ی سود محورانه است. بدون تردید ادیان در بستر تاریخی خود برای طبقه‌هایی در جوامع انسانی منفت‌زا و رفاه‌آور است. در تاریخ یهودیت، دین حضرت موسی برای بنی اسرائیل نقش انسجام‌دهنده و هویت‌ساز داشته است اما در میان یهودیان این دین برای خاخام‌های یهودی و زرنگان جامعه‌ی یهود فراتر از نقش هویت‌ساز، قدرت‌آور و محور منفعت و جایگاه اجتماعی است. طبقه­ای از یهودیان هستند، که با استفاده از این دین در طول تاریخ تمدن یهودیت توانسته‌اند، سکوی قدرت و حاکمیت را به‌دست آورده و تحفظ نمایند.

هم‌چنان در تاریخ تمدن مسیحیت، دین مسیح نیروی تجمع‌بخش جامعه و خلق‌کننده­ی چشم‌انداز امید در میان انسان‌ها در زندگی و حتی بعد از مرگ بوده است. یعنی دین مسیح در خدمت انسان‌ها بوده است و به‌صورت قطع هویت‌دهنده می‌باشد. برای حفظ آن باید جان فشانی‌ها صورت گیرد. ارزش‌هایی بایست تعریف شود، که محوریت رجاءآمیز در میان انسان‌ها خلق نماید و یک میتود زندگی و الگوی یک رنگی را به‌وجود بیاورد، که جز هویت‌های اساسی مسیحیت به‌شمار آید. دین مسیحی با شاخص‌های مشخص به خدمت انسان‌های مسیحی‌مذهب قرار گرفت، ولی تفاوت‌های در نحوه‌ی به‌خدمت‌گرفتن دین در نزد مسیحیان فراوان است. برای طبقه­ی روحانی در دین مسیحیت، دین نه تنها عنصر سعادت‌بخش دنیوی و اخروی است، بلکه دین راه رفاه زندگی است، دین کالای نایاب است، که با منت به‌مردم و توده‌های مردم عرضه می‌گردد. دین در نزد این طبقه وسیله­ی مکنت، جایگاه و ارزش و قدرت است. سراسر تاریخ قرون وسطا شواهد غیرقابل اغماض این مسأله است. معرفی مفاهیم بنیادین دینی مانند خدا، زندگی بعد از مرگ، بهشت و دوزخ با نگرش‌های ستایش‌گرانه‌ی موروثی که قابلیت سهل‌یابی و هراس‌آور برای عامه‌ی مردم داشته باشد. انگاره‌های تیره و ترس‌زا و تحمیل‌گرانه­ی رایج در قرون وسطا از مفاهیم خدا و … نشانه‌های بارز است، که از دین به شکل سودگرانه استفاده می‌شود. دین به صاحبان قدرت مشروعیت می‌داد و خداوندان قدرت به گردانندگان دینی صلاحیت تعمیل برنامه‌های را اعطأ می‌نمود که به سود دو طرف معامله بود.

اسلام به‌عنوان کمال فرایند تاریخ دینی در زندگی انسان‌ها بیش از چهارده سده است، که وجود دارد. دین اسلام دقیقن مانند سایر ادیان سعادت‌بخش و امید دهنده است. دین اسلام از آغاز ظهور خویش چشم‌انداز زندگی انسانی را معرفی نمود و انسان‌های زیاد را به‌خود جلب نموده است. ارزش‌ها و مفاهیم بنیادین و اساسی در دین اسلام طوری معنا گردیده است، که سعادت پایدار برای انسان‌ها باز می‌تاباند. تلفیق ارزش‌های دینی با مدیریت جامعه و سیاست و یا واحد تعریف نمودن سیاست و دینداری در جامعه اسلامی از پیام‌های دین اسلام است. دین اسلام به صورت کلی معنابخش تمامی ابعاد زندگی انسان‌ها می‌باشد، اما در جریان تحولات این چهارده قرن، آیا این دین برای همه­ی انسان‌ها فارغ از تفاوت‌های زیست‌محیطی، نژادی و صنفی در جامعه، مکنت، احترام و ثروت خلق نموده است؟ ناچار باید بپذیریم که از دین همانند سایر پدیده‌ها، عده­ای در جامعه سود‌گرانه مستفید می‌گردند. نمونه‌های تاریخی فراوان وجود دارد، که دین در دسترس طبقه‌ی مشخص، استفاده‌ی نفع‌محورانه داشته است. منزلت قشری و تسلط صنفی به‌نام دین و با استفاده از هنجارهای تابوشده در جامعه­ی اسلامی نمونه­ی بارز است که در جریان تاریخ دینداری موجود است. دین برای روحانیت به‌عنوان اولیای امور دینی، نسبت به افراد و اقشار دیگر در جامعه بیشتر کارساز، رفاه‌آور و سوددهنده است.

 اکثر قدرت‌مندان در کشورهای اسلامی در سراسر تاریخ به‌نام دین بر خلاف میل و خواست مردم، تداوم حکومت‌شان را داشته‌اند. استمرار چنین حکومت‌ها متکی بر حمایت‌های قشر روحانیت بوده است، که از درون دین اسلام اعتبار تیوریک داشته‌اند. فتاوی محق‌بودن حکومت‌ها در سرکوب‌های بسیاری از مردم در برهه‌های تاریخی را مگر می‌توانیم از فصول تاریخ بزدایم؟ خونریزی‌های بی‌رحمانه و بی‌مهابا در طول و عرض تاریخ اسلام از طرف حریصان قدرت به نحوی ریشه در سوءاستفاده­ی دینی دارد.

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *