حملهی تروریستی روز گذشته (سهشنبه، ۲۳ثور) بر شفاخانهی ۱۰۰ بستر دشتبرچی که در آن زنان و نوزادان بستری بودند، یکبار دیگر نشان داد که “جنگوصلح افغانستان” بیش از آنچه تصور میشود، پیچیده شدهاست. شفاخانهها در کنار اماکن مقدسه و غیرنظامی از جملهی مراکز و نهادهاییاند، که قانون جنگ و حقوق بشردوستانه هدف قراردادن آن را منع کردهاست. در کشورهای دیگر خشونتبارترین جنگها دارای حقوق و قوانینیاست، که طرفهای متخاصم تحت هیچگونه شرایطی به نقض آن نمیپردازند. اما در منازعهی افغانستان، هیچ اصل و قانون بشردوستانه برای گروههای درگیر جنگ با دولت، ارزشی ندارد. آنان هرگونه شقاوتی را بر مردم این سرزمین روا میدارند و با پیروی از ایدیولوژی تروریسم فرقهگرا در هرکجاییکه دستشان برسند، خون و خشونت بهنمایش میگذارند. نوزادکشی و بهرگباربستن مادرانیکه درد زایمان داشتند، هیچپیامی غیر از این ندارد، که برای گروههای پیرو تروریسم فرقهگرا هر مکان غیرنظامی هدف مشروع بوده میتواند. بههمین دلیل است، که این گروهها بههیچ قانونی پایبند نیستند و هر اقدامشان بهطور آشکارا جنایت جنگی است.
این درحالی است، که در کشور ساز صلح بلند است و نزدیک به سهماه پیش میان طالبان و ایالات متحدهی امریکا توافقنامهی صلح امضا شده است. گامهای نخستین این توافقنامه درحال عملیشدن است و بیش از هزار زندانی طالبان از زندانهای دولت افغانستان رها شدهاند. درست در چنین حال و احوال است، که جنگ چهره عوض کرده و گروههای تروریستی آهستهآهسته برای شعلهورساختن جنگ فرقهیی در این سرزمین زمینهسازی میکنند. اما چرا بهاینجا رسیدهایم؟
مرور استراتژی جنگ دولت نشان میدهد که در چند سال اخیر نیروهای ارتش از حالت تهاجمی به حالت دفاعی سوق داده شده و رویکرد مسوولان این نهادها و رهبری حکومت نسبت به خشونت و شقاوت گروههای تروریستی مداراجویانه بوده است. بههر میزانی که دشمن در این سالها خون و خشونت بهنمایش گذاشتند، رهبری دولت و نهادهای نظامی اما با عملکرد بهظاهر آشتیجویانه که پیام تسلیمطلبانه بهدشمن داشت، مورال نظامی نیروهای ارتش را پایین آوردند و مدیریت جنگ و ابتکار عمل در میدان منازعه را به گروههای تروریستی واگذار کردند. اکنون که بازار صلح پر رونق و ادبیات مسلط بر دستگاه دولت و فضای رسانهیی کشور آشتیطلبانه است، بیشتر از پیش زمان بهنفع طالبان و شبکههای همسو با این گروه سپری میشود. بههمین دلیل است، که طالبان بدون آنکه کمترین میل بهکاهش خشونت از خود نشان دهد و دست از اعمال تروریستی بردارد، یک شبه از یکگروه تروریستی به متحد نظامی امریکا تغییر جایگاه داد.
پروسهی جاری صلح برخلاف امیدواری مردم و مواد توافقنامه، نهتنها در میدان منازعه به کاهش آتش جنگ نهانجامیده، بلکه زمینه را برای ظهور تروریسم فرقهگرا بیشتر از گذشته آماده کردهاست. اکنون نهادهای ارتش سراسیمه و فاقد استراتژی جنگی دیده میشوند و فضای سیاسی بهدلیل برگزاری انتخابات چالشبرانگیز ریاستجمهوری ملتهب بهنظر میرسد. در طرفِ دیگر اما تمامی گروهها و شبکههای تروریستی بهشمول طالبان عزمشان را جزم کرده تا آتش عصبیت فرقهیی و قومی را در کشور شعلهور ساخته و تا سقوط دولت و فروپاشی کامل نهاد ارتش و تأسیسات ملی جنگشان را ادامه دهند. این سناریو یکبار با سقوط حکومت دموکراتیک افغانستان بهدست گروهها و تنظیمهای جهادی تحت حمایت پاکستان در جریان دههی نود میلادی اتفاق افتاده است و قرار معلوم میرود تا بار دیگر بالای مردم افغانستان تحمیل شود.
بنابراین زنگ خطر بهصدا در آمده است. تهدید جدی است. اگر حامیان نظم جمهوری و آنانیکه بهدنبال همزیستی مسالمتآمیز هستند، بهخود نیایند و با قرارگرفتن در کنارهم از دستآوردهای نزدهسالهی اخیر و نظام مردمسالار دفاع نکنند، نتیجهی “بازی جنگوصلح” برای افغانستان فاجعهبار خواهد بود.
تاریخ نشر در نسخهی چاپی: ۲۳ ثور ۱۳۹۹ خورشیدی